مشتری فقیر
پرومودا باترا
در اوزاکا، شیرینیسرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینیهای خوشمزهای بود که میپخت. مشتریهای بسیار ثروتمندی به این مغازه میآمدند، چون قیمت شیرینیها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوشآمد مشتریها به این طرف نمیآمد. مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
ادامه مطلب ...حدود دویست سال پیش،در گوشه ای از دنیا،گروه کوچکی سرباز،شب و روز به سختی کار میکردند تا در موقعیت دفاعی مهمی سنگری بسازند .فرمانده این گروه کوچک با لباسی غیر نظامی بالای سر سربازها ایستاده بود و در حالی که هیچ پیشنهاد و کمکی سازنده برای تیمش نداشت ،مرتب فریاد میزد ودستور میداد.او آنها را تهدید میکرد که اگر کار نکنند ویا کارشان را دیر تمام کنند تنبیهشان خواهد کرد.