یک مطلب فمینیستی...

(لطفا با فریاد پسربچه روزنامه فروش بخونید)

خبر ............

خبر ...............

 خبر روز.............

اطلاعات ...................

راستی هنوز اطلاعات منتشر می شه.

 


کارمند سیتی بانک در اوت سال گذشته به دلیل زیبایی بیش از حد از کار خود برکنار شدددددددددد. این کارمند همواره خوش پوش و ظاهری آراسته داشته، اما کارمندان مدعی شدند که ظاهر او دائما آنها را از کار منحرف ساخته و نظرات بد در مورد ظاهر او داشتند.وی در سپتامبر سال ۲۰۰۸ در سمت منشی بانک در شرکت سیتی بانک شروع به کار کرده بود و الان برای احقاق حق خود به دادگاه شکایت کرده است.



شما بگین ما خانم ها ****چطوری**** می تونیم راحت باشیم وخودمون باشیم.
در حالی که کاری به کسی نداریم قربانی نباشیم.



بعد یا قبل از اینکه نظر و تحلیل کارشناسانه ی خودتون را صادر فرمودید می تونید دو صاحبه ی ادامه مطلب و نظر خودم را هم بخونید...

یک دوست خوب(اقای ادبی)

اگر منطقی و علمی و بی تعصب به قضیه نگاه کنیم.

همه انسانها دوست و نیاز دارند. به مزیت هاشون افتخار کنند. و اونها رو عیان و به رخ باقی انسانها بکشند.
مثلا یک بازیگر حرفه ایی سینما و تئاتر برای اغناء و ارضاء و لذت بردن از زنده بودنش. باید حتما در صحنه و برای بینندگان هنر نمایی کنه. و خفه و پنهان کردن توانایی ها و هنرش براش امکان نداره. و بر فرض اگر اینکار انجام بشه. اون در درون خودش احساس تهی و محروم و پایمال شدن می کنه.
نقاشان و باقی صنوف و ورزشکاران و...(بطور کلی همه انسانها اینجوریند)

در این بین زنان چه دارند؟ زنان غیر از باقی تخصص و هنرها، برخوردار از زیبایی هایی هستند. که بصورت ناخواسته و درونی تمایل داره، بدون توهین و سوء استفاده، مورد تحسین و تکریم قرار بگیره.
این تشنگی روحی برای دیده شدن ذاتی انسانهاست.
یه عابد و زاهد تارک دنیا هم در پنهان خودش دوست داره. مقاومت و زهدش دیده بشه. و اگر دیده نشه چه بسا زهدش رو کنار بذاره و...

زنان وقتی از دیدن زیبایی هاشون در خونه لذت میبرند. حس حسرت می کنند. چرا خوبیها و داشته های من دیده نشه. و متعاقب اون انرژی های مثبت تحسین و تشویق (فارغ از سوء استفاده ها و توهین ها)که سهم تغذیه روحی منه. بهم نرسه ؟

این رفتار کاملا طبیعی و فطریه. اما چطور میشه حد بین این نیاز روحی و جلوگیری از افراط و افتادن از اون طرف بوم متعادل کرد. نیاز به نوآوری و کارهای روانشناسی و... داره.

انرژیها سیال هستند. و هر کسی سعی میکنه سهم بیشتری از انرژی های مثبت را جذب کنه. تا با امید و اعتماد بنفس بیشتری به حرکتش ادامه بده.

به همین خاطر بنظرم ما انسانها باید مثبت عمل کنیم. و جور انرژی مثبت بدیم. که اولا تصنعی نباشه. دوما نقد ها رو هم جور بگیم که توهین و تضعیف و انرژی منفی نداشته باشه.

تکبیر



یک دوست خوب دیگه (خانم جعفرزادگان)

دیدگاه شما (که محترم هست): این خانم از کائنات انرژی مثبت دریافت کرده

فرآیند : بر اساس اصل پایایی ماده- انرژی ، از سهم انرژی دیگران کسر شده؟!

نتیجه برای خانم مزبور: اخراج

نتیجه گیری من :
- پس من حق دارم شخصی رو که انرژی مثبت بیشتری دریافت می کنه به جرم "حق خوری" بندازمش بیرون --> خوش تیپ ها اخراجن

- واسه جبران به اونایی که انرژی مثبت دریافتی شون کمه یا انرژی منفی از خودشون ساطع می کنن، مزایا و اضافه کار بیشتری بدم --> هپیلی ها ترفیع هم بگیرن




و اکنون..........خودم.

من هم دیدم از پستم استقبال شده پر رو شدم, گفتم یه مطلب فمنیستی ه دیگه هم بگم, که دوستان هم ما را با نظرات خوبتون تشویق فرمودند.
هی می گن اونور اب ازادی ه ..بیا اینم نتیجه ... می گن ادم ها تو خیابون که راه میرن هر جور تیپی که بخوان می زنندو کسی بهشون نگاه هم نمی کنه ولی اگر نظر مثبتی داشته باشه فقط به طرف خیلی محترمانه تحسین می کنه و اون هم یک تشکر با نیش باز تحویل می ده و کلی انرژی مثبت رد و بدل می شه, و دیگر هیچ.
ولی اینجا راه برای ابراز احساسات به انواع تیپها به تعداد ادم ها است-بر اساس تجربه(به این می گن: نظریه یادگیری رفتاری).و خلاصه کسی در امان نیست. چه رسد به اینکه یک کلمه تحسین امیز بشنوه و به رفتار احتمالا خوبش تشویق بشه (به این یکی می گن: نظریه یادگیری اجتماعی )...تو مهارت های زندگی می گن اگر نکته ی مثبتی در کسی دیدی, خوب به زبون بیار و اون را تقویت کن چیزی که از ادم کم نمی شه تازه طرف مقابل هم حتما یک موجود زنده است پس تو هم از انرژی مثبتی که دریافت کرده سهمی خواهی برد.ولی کو نیت صادقانه و و جواب منصفانه...(این یکی هم اسمش: نظری شناختی-گشتالت)

با تشکر مددرررررررررررررررررریییییییییییت پاااااااااااااارک-ببخشید ...مدیرت منابع انسانی.

اینجا یک عالمه مدیر منابع انسانی داریم.......حالا بیایین تصحیح کنید ببینیم چندتا غلط از تحلیل من در می یا.از قدیم گفتن سخت گیر تا خدا تو اون دنیا بهت سخت نگیره.


نظرات 11 + ارسال نظر
مرجان سالاری چهارشنبه 12 مرداد 1390 ساعت 01:43

عجب مدیر ضایعی داشته!!!!چرا اخراجش کرده؟
همینه که میگن خوشتیپی هم دردسره
به نظر من مشکل از آقایون همکار بوده چرا سرشون به کار خودشون نباشه که تا یک زن زیبا ببینن محو اون بشن!!!!!!؟؟؟؟؟؟
ولی از شوخی گذشته به نظر من در اینجا مقصر همه هستن ولی از همه بیشتر مدیر شرکت مقصره، باید مدیره اخراج شه یا اینکه یه فکری بکنه که این مشکل پیش نیاد ،مثلا اگه من جای مدیر بودم همون اول کارکنان رو موظف میکردم که از یونی فرم مخصوص استفاده کنن،و اگه سر ساعت مشخص کار تموم شده رو از کارکنان بخواد ،اون موقع دیگه این کارمندان چشم چران کمتر چشم چرونی میکردن و سرشون به کار خودشونه.
در ضمن این آقای ادبی هم اشتباه فکر میکنن درمورد خانم ها کی گفته خانما وقتی زیبایی هاشونو میبینن حسرت میخورن ودلشون میخواد که همه ببینن ؟
و به نظر من این که افراد به دلیل تشویق دیگران کاری رو بکنه اشتباهه و باید اون چیزی که به نظر خودش بهترین هست رو انجام بده.
و یه چیز دیگه درمورد جمله ی آخرت، این که به نظر من تا کسی کاری به کس دیگه نداشته باشه هیچ گاه قربانی نمیشه یا اگر فرد مقابل قصد قربانی کردن را داشته باشه تا خود طرف مقابله کنه هیچ گاه قربانی نمیشه،هر چند در بعضی چیزها استثناء هم وجود داره.
با تشکر از شما مدیریت پارک

به یک نگاه جامع و اصلاح گر نیاز داریم تا بتونه همه ی ابعاد تربیتی فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه را همزمان و با درک کامل طوری سامان بده که هیچ بخشی متضرر نشه و همه بتونند کمال شایستگی در کنش های اجتماعی را درک کنند.
منظور جناب ادبی هم این نبود که گفتی.مساله اینه که هر کسی می خواد که به نوعی اونچه که داره در اختیار و کنترل خودش باشه و نه این که محدود باشه به تصمیمی و اراده ی دیگری و یک نکته:تقابل و تخافل در برابر محدودیت و فشار به وجود می اید. ولی وقتی الگو های درست ارزش جمعی و عمومی باشند افراد خواه ناخواه گرایش به تکامل در اون جهات را خواهند داشت نه اینکه بر اساس تجربه یا خواست و احساس شخصی مصلحت عمومی را هر کس برای خودش تعریف کنه.و این یک مصالحه و خواست و اراده ی جمعی و قابل درک خواهد بود.
با حرف اخرت کمی تا قسمتی ابری موافقم.
ممنون سمت من را هم تو این پست بگذار واسه خودم.

زهرا پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 ساعت 01:00

سلام ریحانه عزیز
به نظر من این قسمت از متنت که گفتی انسانها دوست دارند مزیت هاشونو به دیگران نشون بدن رو قبول دارم ولی در مورد خانمها برای زیبایی شونو نه .چرا که به هیچ وجه با اعتقادات عرف و شخصیت بیشتر خانمها (به ویژه در جوامع اسلامی )جور در نمیادو ما افراد موجود در جامعه مجبوریم بر طبق عرف جامعه عمل کنیم و گرنه دچار مشکل میشیم و در مورد این خانم وقتی سنگینی نگاه افراد سازمان رو حس کرده بود به خاطر ارزشی که برای خودش قایله باید تغییر ظاهر میداد تا به این مشکل دچار نشه زیرا مطمنا با این وضعی که به وجود اومده یک کار طبیعی نبوده زیرا در بعضعی از جوامع کاملا طبیعیه و دردسر آفرین نیست وافراد آزادند که هر جور دوست دارند تیپ بزنند.البته به نظر من اینجور جوامع هم بسیار نادره
از مطلب فمینیستی هم که نوشتی خیلی ممنون عزیزم

سلام و متشکرم که نظر درستی دادی زهرای عزیز
جامعه باید به رشدی برسه که بتونه همه جور ادمی را در خودش هضم کنه و البته انسانهای آزاده ای داشته باشه که خودشون در استقلال زندگی شون ,مصلحت و درستی را تشخیص بدن و از طرفی خیرخواه هم باشن و برای ارامش هم تلاش کنند نه اینکه از ارامش هم بالا برن تا به خوش امدی برسند.
باز هم ممنون
ترم مهر تو عطار منتظر همه ی بچه های خوب کاویان هستیم.
موفق باشی

على پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 ساعت 11:45

سلام
واقعا مطلب جالبیه،
من خیلى ازین قسمت متنتون هنکم"شما بکید ما خانم ها جطور راحت باشیم (منظور از راحتى جیه) و خودمون باشیم در حالى که کارى به کسى نداریم قربانى نباشیم" جرا همه فکر میکنن که اقا به خانومى که وضعش خوب نیست نباید نکاه کنه و جشم شو به اسمونو زمین بدوزه(و یا بلعکس خانم به اقا)، تاحالا با خودمون کفتیم که اصلا جرا باید با وضعى رفت بیرون تا کانون توجه دیکران بود و بعد تقصیر رو کردن دیکران بندازیم که جرا نکاه میکنن؟؟؟ ایا این درسته!؟
من تا حدودى با نظرات اقای ادبی موافقم...
حدیث داریم که بهترین راه شکر نعمتى که خدا به ما داده استفاده درست از اونه، که مطمئنا زیبایى هم یکى از نعمتهاى اوست رو باید درست استفاده کرد که خود خدا بهترین روش استفادش رو هم کفته بس با این تفاسیر من دلیلى نمیبینم غیر از راه درستش استفاده بشه.
با نظر دومى مخالفم جون به نظر من انرزی از این نوعش هم خود به خود به وجود میاد و هم خود به خود از بین میره، منظورم اینکه به منبع بی نهایتى وصله و هر کس هرقدر خواست میتونه انرزى بکیره( جیره بندى نیست که بابا).
در نتیجه با نظرات شمام که نشات کرفته از نظریه دومه مخالفم.
متن اخرتونم که بیشتر شبیه شوخى بود تا جدى، ولى اکه جدى بود بکید تا اون رو هم نقدو بررسی کنیم.
وقتى متنتون رو که می نوشتید یه زلزله خفیف اومد فکر کنم بر میکرده به همین مدیریت بارک ... کفتنتون.
موفق و بیروزو سربلند باشید.ونو زمین بدوزه(و یا بلعکس خانم به اقا)، تاحالا با خودمون کفتیم که اصلا جرا باید با وضعى رفت بیرون تا کانون توجه دیکران بود و بعد تقصیر رو کردن دیکران بندازیم که جرا نکاه میکنن؟؟؟ ایا این درسته!؟
من تا حدودى با نظرات اقای ادبی موافقم...
حدیث داریم که بهترین راه شکر نعمتى که خدا به ما داده استفاده درست از اونه، که مطمئنا زیبایى هم یکى از نعمتهاى اوست رو باید درست استفاده کرد که خود خدا بهترین روش استفادش رو هم کفته بس با این تفاسیر من دلیلى نمیبینم غیر از راه درستش استفاده بشه.
با نظر دومى مخالفم جون به نظر من انرزی از این نوعش هم خود به خود به وجود میاد و هم خود به خود از بین میره، منظورم اینکه به منبع بی نهایتى وصله و هر کس هرقدر خواست میتونه انرزى بکیره( جیره بندى نیست که بابا).
در نتیجه با نظرات شمام که نشات کرفته از نظریه دومه مخالفم.
متن اخرتونم که بیشتر شبیه شوخى بود تا جدى، ولى اکه جدى بود بکید تا اون رو هم نقدو بررسی کنیم.
وقتى متنتون رو که می نوشتید یه زلزله خفیف اومد فکر کنم بر میکرده به همین مدیریت بارک ... کفتنتون.
موفق و بیروزو سربلند باشید.



کفتیم که اصلا جرا باید با وضعى رفت بیرون تا کانون توجه دیکران بود و بعد تقصیر رو کردن دیکران بندازیم که جرا نکاه میکنن؟؟؟ ایا این درسته!؟
من تا حدودى با نظرات اقای ادبی موافقم...
حدیث داریم که بهترین راه شکر نعمتى که خدا به ما داده استفاده درست از اونه، که مطمئنا زیبایى هم یکى از نعمتهاى اوست رو باید درست استفاده کرد که خود خدا بهترین روش استفادش رو هم کفته بس با این تفاسیر من دلیلى نمیبینم غیر از راه درستش استفاده بشه.
با نظر دومى مخالفم جون به نظر من انرزی از این نوعش هم خود به خود به وجود میاد و هم خود به خود از بین میره، منظورم اینکه به منبع بی نهایتى وصله و هر کس هرقدر خواست میتونه انرزى بکیره( جیره بندى نیست که بابا).
در نتیجه با نظرات شمام که نشات کرفته از نظریه دومه مخالفم.
متن اخرتونم که بیشتر شبیه شوخى بود تا جدى، ولى اکه جدى بود بکید تا اون رو هم نقدو بررسی کنیم.
وقتى متنتون رو که می نوشتید یه زلزله خفیف اومد فکر کنم بر میکرده به همین مدیریت بارک ... کفتنتون.
موفق و بیروزو سربلند باشید.ونو زمین بدوزه(و یا بلعکس خانم به اقا)، تاحالا با خودمون کفتیم که اصلا جرا باید با وضعى رفت بیرون تا کانون توجه دیکران بود و بعد تقصیر رو کردن دیکران بندازیم که جرا نکاه میکنن؟؟؟ ایا این درسته!؟
من تا حدودى با نظرات اقای ادبی موافقم...
حدیث داریم که بهترین راه شکر نعمتى که خدا به ما داده استفاده درست از اونه، که مطمئنا زیبایى هم یکى از نعمتهاى اوست رو باید درست استفاده کرد که خود خدا بهترین روش استفادش رو هم کفته بس با این تفاسیر من دلیلى نمیبینم غیر از راه درستش استفاده بشه.
با نظر دومى مخالفم جون به نظر من انرزی از این نوعش هم خود به خود به وجود میاد و هم خود به خود از بین میره، منظورم اینکه به منبع بی نهایتى وصله و هر کس هرقدر خواست میتونه انرزى بکیره( جیره بندى نیست که بابا).
در نتیجه با نظرات شمام که نشات کرفته از نظریه دومه مخالفم.
متن اخرتونم که بیشتر شبیه شوخى بود تا جدى، ولى اکه جدى بود بکید تا اون رو هم نقدو بررسی کنیم.
وقتى متنتون رو که می نوشتید یه زلزله خفیف اومد فکر کنم بر میکرده به همین مدیریت بارک ... کفتنتون.
موفق و بیروزو سربلند باشید.





















سلام
از نظر کاملتون و اینکه جسورانه جرات بیان حرف ها را داشتید خیلی متشکرم اقای راعی.
" جرا همه فکر میکنن که اقا به خانومى که وضعش خوب نیست نباید نکاه کنه ===چون اساسا حجاب اقایون به حفظ نگاهشونه در حفظ حقیقت خودشون؛ البته بماند که در مورد اصول ایمنی مربوط خانم ها رسالت خطیر یاری رسانی را به حد کمال ارائه فرمودین..
ولی بحث مورد نظر بنده این نبود.اگر اتفاقا به همون قسمت زلزله زده کمی توجه می کردین متذکر شده بودم ؛تمامی تیپها؛.چرا اقایون ایرانی نمی تونند ساکت از کنار خانمی با احترام رد بشن؟یا شاید به عکس.یا این چه مشکل اجتماعی ای هست و راه حل اون چیه که بیان حقایق با زشتی صورت بگیره و بقیه موارد...خوب اقای محترم که تشخیص دادین تیپ کسی مناسب نیست می تونید با زیبایی تمام این را بیان کنید اگر نیاز بود تا دین خودتون هم حفظ بشه و عادت این کار باعث نشه بقیه خانم ها و تیپ ها را هم همواره زیر سوال داشته باشید.(البته این ها خیلی کلی گفتم و نه به شخص خاصی)اگر حرفی مونده از این قسمت جدی بفرمایید.
***جیره بندی را خیلی خوب اومدین.
راستی اینطرف تو قسمت فمینیسم ها زلزله با ریشترهای متفاوت خفیف و قوی زیاد داریم شما ببخشید
ولی طرف شما انگار سونامی اومده اخه متنتون چندبرابر شده. راستش من که حسابی ترسیدم که چطوری پاسخ گوی این همه حرف ناگفته باشم.
موفق باشید.

ادبی جمعه 14 مرداد 1390 ساعت 04:47

با تشکر از مشارکت فکری دوستان
نظر تکمیلی:
من سعی کردم صورت مسئله را بصورت بطرفانه و فارغ از اعتقادات و تنها بر اساس علت علاقه روانشناسانه این خانمها بیان کنم.
بنظرم اکثریت آدمها دوست و نیاز دارند. که از جهات و ابعاد مختلفی وجودی شان حس افتخار . برجسته و موفق. نرمال. و... را در وجودشان کسب کنند. مثل تحصیل علم. زیبایی و خوش تیپی. توانایی فرهنگی و هنری. و...
هر فردی بنا به شخصیت و بینش و تمایلات روحی و جسمی و... به چند جنبه از این موفقیت ها علاقه و نیاز نشان میدهند.
گروهی به علم و شان اجتماعی. فرهنگی و هنری و...
گروهی به زیبایی و خوش تیپی در کنار دیگر موفقیت ها و...
در جامعه سالم چنانچه فرصت رشد و تعالی افراد مهیا باشد. غالبا بخاطر سلامت روحی و رشد فرهنگی و پایبندی به هنجارهای جامعه . به سمت موفقیت ها و جلوه گری و هنرنمایی های مشروع و معقول میروند. و نیاز به افتخار و ارضاء و ...شان تامین می شود.
در جامعه نابسامان بعلت آشفتگی ها و بهم ریختگی فکری و فرهنگی. نبود معیارهای سالم زندگی فردی و اجتماعی. وجود نارضایتی و عقب ماندگیها. و بروز دردها و عقده های روحی و ... بخشی از افراد را در شرایط سخت درک و تصمیم گیری قرار میدهد. که نمی توانند درست فکر و تصمیم گیری کنند.
و د این آشفته بازار بدنبال ارضاء نیازهای روحی و کسب اعتبارات محروم مانده از آنها میروند. تا به هر طریقی شده صورت مسئله نقص ها را برطرف کنند.
در این شرایط بحرانی بعضی از خانمها راحت ترین راه را جلوه گری و خود زیبا نمایی و خیره چشم ها انتخاب میکنند.
نتیجه گیری : در صورت مهیا شدن شرایط برای برخورداری و رشد فرهنگی و رسیدن انسانها به افتخارات مشروع و... با تغذیه سالم روحی عطش خودنمایی کاهش پیدا می کند. و جلوه نمایی که خود جزئی از نیازهای روحی افراد برای کسب مقبولیت و افتخار و اعتماد به نفس است. متعادل و قابل قبول میشود.

ممنون اقای ادبی گرامی که ما را با تجارب باارزشتون از واقعیت های جامعه همراهی می کنید.
نیاز به رشد و کسب افتخار و رضایت از خویشتن و دیدن روند رشد و زندگی از طرق بازخور گرفتن از همنوعان نیاز واقعی و غیرقابل انکار همه ی ما انسانهاست. کاش بتونیم راه درست ارضای ان را درک کنیم و به هم فرصت رسیدن به انها را بدیم ...یکیش همین کارهای گروهی و هم اندیشی و برنامه ی رشد و تشویقی است که یک دونده ی عزیز برای ما بچه ها که نیاز به حرف زدین داشتیم مهیا کردن.
موفق و شاد باشید

على جمعه 14 مرداد 1390 ساعت 13:06

سلام
بابا سونامى که نبود بدتر از سونامى بود... شما که ندیدینش! جققققققدر که بد حجاب بود، منم خواستم حجاب خودم رو حفظ کنم به خاطر همین سرم به زمین بود با سر رفتم تو تیر برق، کاشکى میشد حجابه دوطرفه باشه.
در مورد ادامه بحثم باید بکم بحث برمیکرده مشکلات فرهنکى و ... که اکه تا 30 ساله دیکه سرش بحث بشه بازم نتیجه خاصى نداره.
موفق و بیروزو سربلند باشید.

من که گفته بودم فقط محارم وارد بشن.اخه چرا سرتونو می اندازین پایین ....
بازم ممنون که همراهی کردین
موفق و پیروز و سربلند و سرافراز باشین

یک دونده یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 02:16

سلام بچه ها.
از اینکه گفتگو و ارائه نظرات تا این حد آزادانه و فارغ از گروه اندیشی هست, بهتون تبریک می گم.
اما حالا نظر من:
اولا این خبر رو من هم خوندم و خوب این خبر رو یک خبر نویس بر اساس درک خودش از واقعیات که میتونه ناشی از مشاهدات شخصی مستقیم و یا شنیده هاش باشه تنظیم کرده و میتونه کلا خبر از اساس دروغ باشه, برای منحرف کردن ذهن خوانندگان.
اما تا اونجایی که من از محیط های غربی اطلاع دارم و دیدم, اینه که اونا معمولا برای هر محیط از لباس ها, آرایش, کلام مناسب همون محیط استفاده می کنند یعنی محیط کار باید با محیط ورزش و محیط خرید و بیرون رفتن و محیط مهمونی رفتن و محیط دانشگاه و درس متفاوت باشه و هست.
حالا اینکه این خانم از لباس, آرایش محیط مهمونی در محیط کار استفاده کرده یا نکرده رو هیچکدوم نمی دونیم, اما مطمعنا همه ی ما توجهمون به کسی که فارغ از محیطی که در اون سیر می کنه عمل می کنه جلب میشه, چون اون متفاوت میشه, حالا میخواد خوشگل باشه یا زشت.
اما اینکه چرا ممکنه یک نفر همچین کاری بکنه دلیلش یک نیازی در وجود آدم ها هست به نام تایید طلبی یعنی اینکه ما آدما نیاز داریم که به عنوان یک آدم با یکسری ویژگی های منحصر بفرد به رسمیت شناخته بشیم و بقیه وجود مارو تایید کنند. این نیاز به هیچ وجه بد نیست و برخواسته از ویژگی های روانی آدماست. اما اینکه همه ی کارهای ما برخواسته از این حس تایید طلبی باشه بده. شاید شما هم آدمهایی رو دیدید که راجع به هرچی حرف می زنید یک نظری میدن. یا می خوان همه چی تموم باشن و باعث میشه که پا روی خیلی از سایر نیاز های حقیقی و ارزشهاشون بزارن تا این تایید بقیه را بدست بیارند.
اما اینکه این وسط من در مقابل تایید طلبی اطرافیانم چکار بکنم به نظرم نه تایید کامل هست و نه بی تفاوتی کامل. یک حدی میانه با توجه به حوصله ی اون لحظه و کارهای مهمتری که باید انجام بدیم.
اما خانمها با توجه به جنسشون طبیعتا به زیبایی و طراوت و آراسته بودن توانمندترند و باید بتونند که این نیازشون و توانایی شون رو برآورده کنند. حالا اگه بشه در محیط خانواده اینکارو بکنند که بهتر ولی اگر نتونند خوب تویه محیط جامعه باید اینکارو انجام بدن که بسته به شدت نیازشون ممکن هست که خرق عادت و تویه چشم باشند یا اینکه متفاوت بودن با جنس مرد رو تنها نشون بدن.
تنها چیزی که باید یادآوری بشه اینه که گاهی اوقات بعضی از خانم ها از این حس و استعداد بعنوان یک ابزار و یک اسلحه در جهت اعمال نفوذ و رسیدن به خواسته های خودشون کاملا آگاهانه استفاده می کنند که در اون جور مواقع فقط باید به دامن خود خوده خوده خدا پناه برد و هیچ کسی از صنف ذکور را یارای مقابله به تنهایی با این پدیده نیست. فیلم خاطرات یک ..... را اگر دیده باشید, تصدیق می کنید. اون سه نقطه رو یادم نیومد الان. قصد سانسور نبود. یک اسم ژاپنی بود اگر کسی میدونست بگه.
ببخشید زیادی شد. بدو تا بدویم.

سلام و عرض ادب و احترام به استاد خوبمون...یه وقت کسی فکر نکنه پاچه خاری می کنم ها.دلم واسه استادم تنگ شده بود
استاد خیلی ممنون که اینقدر واسه ما وقت می گذارید و برای این همه اهمیت و اموزش.راستش دیر جواب دادم چون نمی دونستم چی باید بگم.حالا به این نتیجه رسیدم گاهی سکوت, فکر و یک تشکر ساده تنها کاری است که می تونم انجام بدم.
درواقع من زیاد به اصل و اساس خبر اهمیت ندادم موضوع فقط مطرح کردن یک معضل اجتماعی بود و بحث در باب اون.
ما باید به شناخت جایگاه انسانی و تناسب برسیم.
متشکرم استاد

زهرا کاظمی یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 17:16

سلام استاد خیلی دلم براتون تنگ شده و شرمنده که اون روز نتونستم خدمت برسم اینجا میخواستم باهاتون حرف بزنم چون شاید به خاطر اون کلمه یک بار دیگه هم سر بزنین.
این خیلی خوبه که تازگی ها دارین به وبلاگها سر میزنین و نظر میدین چون من و شاید همه بچه ها دوست داریم یکی از نظر علمی بالاتر از ما در و بلاگها وجود داشته باشه (چون همه ما تقریبا در یک سطحیم )و حالا مارو از نظرات بسیار ارزندش بهره مند سازه و این یک انگیزه بسیار عالیه تا همه ما بیشتر از نظر کاری اکتیو باشیم و کی بهتر از شما که همیشه از هر نظر بهمون کمک کردین.
ممنون از آمدنتون

ممنون زهرا جان که سر می زنی
با حضورت ما را خوشحال می کنی
موفق باشی
تو عطار منتظرتیم.

یک دونده یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 21:30

من هم دوست داشتم که شماها همتون باشید. انشاء الله که بتونیم همین جاها و تویه جلسات بهتر با هم حرف بزنیم.

ممنون استاد که همیشه برای ما برنامه های تازه دارید.
من که رسیدم... و منتظر بقیه ی دوستان هم عضو بشن و...

کیمیایی یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 21:37

سلام به همه دوستان
سلام خدمت استاد ارجمندم
مطلب جالبی رو گذاشتین - زوایای مختلفی داشت که هر زاویه آن قابل بحثه
البته من هم به واقعی بودن مطلب کمی شک دارم چون به واقع در جوامع دیگر کمتر چنین رفتار هایی دیده می شود همانطور که استاد عزیز گفتند
مطلب حالا چه راست یا دروغ
ولی نویسنده حالا چه دانسته و چه ندانسته مطلب رو به نحوی با قدرت بیان کرده که دیدگاه های مختلفی رو به خودش جلب کرده
دیدگاه دین داران اسلامی ت...........
دیدگاه مدیران........
دیدگاه فمنیست ها .......
..................................
شاید هم دشمنی کوچکی با مدیریت شرکت و شاید هم بعضی از کارکنان با این خانم مشکل داشتند و چنین مسئله ای رو به وجود آوردند و شاید هم خصومت های شخصی به هر حال .......

البته دوستان یک زاویه قوی بازار یابی در این نوشته نهفته است که اگر توجه کنید می بینید با چه قدرت نوشتاری و سر تیتر قوی نظر همه رو جلب می کنه و هنر مدیریت بازاریابی رو چه خواسته و چه ناخواسته به رخ می کشه

حالا به این قضیه که دوستان پرداختند می پردازیم
زیبایی و اینکه انسان ها دوست دارند به نحوه های مختلف دیده شوند
که تمامی اینها از نظر انسانی درست است و نمی شود نحوه پوشش - آرایش - راه رفتن و ..... انسان ها حال درست یا نادرست را به خاطر عقاید و ...... حال درست یا نادرست خودمان زیر سوال برده یا منع کنیم -- همه ما انسانیم -- و هیچ کس به دیگری برتری ندارد پس نمیشود عقاید را چه در قالب قانون وچه ..... به دیگری به زور تحمیل کرد در صورتی که ما انسان ها این کار را می کنیم

آزادی - زادی ـ ادی - دی - ی
از چه صحبت می کنیم
مفهوم این کلمه را می دانیم
وسعت این کلمه را درک می کنیم
زیبایی آن را می توانیم ببینیم
واقعیت آن را می توانیم احساس کنیم و آن را به نفع خودمان نابود نسازیم
آری باید گریست و ............
در ذهن ما آزادی را به چه خوبی قالب بندی کردند و به ما فهماندند
پوشش و منع کردن و ........
یعنی واقعا فقط حجاب و نوع پوشش است و دیگر هیچ و ..........

به عجب آزادی وااااااااااااااااااااااااااااااای ...............

حال از زوایه یکم دینی - اگر کسی از دوستان دیندار می تواند منکر صفت زیبایی خداوند شود - خوب ......
خداوند تمامی این زیبایی ها رو به نقل قول خیلی بزرگان آفرید و گفت ببینید و تحسین کنید و به وجود ما پی ببرید و به عظمت خلقت های ما و بین دیدن زیبایی ها تفاوتی قائل نشد نگفت این را ببین و آن را نبین این بد و آن خوب و ......
حال در قالب دید ...... عظمت این جهان را می شود دید در زیبایی که در زشت ترین چیز ها وجود دارد
فقط از هر دیدگاه که نگاه کنیم باید دیدی درست داشته باشیم و به درستی بیان کنیم که در وجود ۹۵ درصد انسان ها وجود دارد که ۵ درصد دیگر عقاید ودید خود را به ۹۵ درصد قالب کردند
بیاید به واقع بنگریم به واقع بیان کنیم و دیدی انسانی و بیانی چنین داشته باشیم فارغ از عقاید و .... انسان باشیم

قابل توجه دوستان نقل قول از سفری به خارج و دید دو انسان متفاوت
لب دریا و تو خیابون و خیلی جاهای دیگه
یک فرد عادی و تقریبا انسان
یک فرد دیندار - حاج آق - آی.....
به هر حال اون می گه منظره قشنگ - دریا زیبا و سواحل آروم و....
اون می گه بی حیای بی عفتی بی ناموسی نمیدونم این همه زیبایی دیگر وجود داره ولی چشمان این دوستان کجاست در صورتی که به قول این دوستان نگاه کردن گناه کبیره است
اون می گه آدمهایی خون گرم یا سرد آدم های بلند و کوتاه - تند و آروم و .....
اون یکی میگه وای بد حجابی بدون فلان با فلان وای پاها فلان و بالا فلان و....
نمیدونم این دوستان از اون گناهی که میگن نمی ترسند
طرف چیزهایی رو می بینی و به جاهایی دقت می کنه که اون ۹۵ درصد دیگه اصلا به فکرشون هم نمی رسه
بابا شما ها دیگه کی هستین
بعد فتو...... در ارتباط با سوناو کلیه پدیدهای طبیعی هم .....
کل مردم یک سریال و یک فیلم می بینند به مسائل خانوادگی و ... می پردازند دوستان به ........
تازه با نمیدونم چی میشن میبینند و سانسور می .....
به هر حال دوستان دارند کمک میکنند که زیبایی ها ... ببینید و دارند دان... درست می......
نمی دونم ما کی می خواهیم درست بفه.... و در..... کنیم
به هر حال خیلی جای صحبت است بیشتر از این وقت شما دوستان رو نمی گیرم
موفق و پیروز باشید

چوبکاری می فرمایید جناب کیمیای
بنده پیش شما یاد می گیرم ولی باید یه جایی نشون بدیم چی یاد گرفتیم دیگه.خوب استاد عالی قدری چون جناب قربانزاده داشتیم.
موضوع اینه که اصل خبر برام اهمیت نداشت می خواستم درباب این قبیل مشکلات با نظرات کارشناسانه ی دوستان اشنا بشم.به هر حل مدیر منابع انسانیه و این مسائل در شرکت یا حتی جامعه......
این ازادی هم معضلی شده ها ...یه چیزی هست از تمثیل ازادی ,می ترسم بگم...(سانسور)
راستی شما را باید برای امور سانسور ....اخه تو انجمن ....ها به من می گن سانسور چی ....بابا شما دیگه کی هستین ...من که کم اوردم........
ولی ایول منظور را خوب رسوندین .....یاد دعوایی افتادم که یه جایی راه انداختم... قضیه اینه که ما ایرانی ها و مغز ما ایرانی ها داره خیلی محدود می شه و هر جا قرار از این همه هوش و استعدادمون استفاده کنیم داریم خواسته یا ناخواسته براثر انواع تهاجم های فرهنگی و اخلاق های بد رسیده از اجدادمان یا محدودیت یا حتی ازادی و... به فساد فکری و اخلاقی و فرهنگی می لغزیم....و اینه که جامعه ای که این همه مخ داره اینقدر ابتدایی مونده که همه ی دنیا دارن ازش می گن و افسوس می خورن...واقعا ما به چی شهره شدیم بین مردم دنیا ...داریم به کجا می ریم...ابروی ایرانی و اصلالتون و اسلاممون رفته و ما دستاویز جای دیگریم....بقیش باشه همونجا که دعوا راه انداختم هنوز نتونستم خاموشش کنم.....(سانسور)
تشکر جناب کیمیای
موفق باشید

کیمیایی چهارشنبه 19 مرداد 1390 ساعت 18:47

سلام دوستان
اون کلمه سونا منظور سونامی بود
ببخشید اشتباه تایپی دیگه
به امید دیدار

علیکم السلام
سخت نگیرین اقای کیمیایی
به اشتباهات تایپی من یکی به تنهایی در ...
متشکرم که درستش را گفتین
ما هم تو گوگل پلاس منتظر دیدار همه ی دوستانیم.
لطفا به ادرس جدید استاد ایمیل بزنید.

فیروز یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 15:31

سلام خانم طبسی..
والا چه عرض کنم؟
اگه ممکنه منو اد کنین مایلم از دانستنی های شما بیشتر استفاده کنم.. خیلی ممنون..

خیلی ممنون اقای سبزه زاری
اعضای این وبلاگ محدود به همکلاسی بنده است(فقط متخصصین بازرگانی).و مالک ان استاد محترممون هستند.
شرمنده اخلاق ورزشکاری شما هم شدیمولی خوشحال می شیم از خواننده های ما باشید....
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد