مساله اول :
آدمهای مختلف در مواجهه با این عنوان بنا به شخصیت، جنسیت، معلومات و
نگرش اجتماعیای که دارن، پیشداوری های متفاوتی رو “ناخواسته” و قبل از
خوندن اصل مطلب پیدا می کنند . به طور مشخص هیچ خانمی رو نمیشه پیدا کرد
که با خوندن این عنوان، کوچکترین حس موافقی درش ایجاد شده باشه . اما
درباره آقایون کمی داستان متفاوته . متحجرینِ متمایل به مردسالاری، یقینا
گل از گلشون میشکفته و خوشحال میشن که “سند” جدیدی برای برتریِ
ایدئولوژیشون پیدا کردن . اما دسته دوم که متمایل به روشنفکری هستند ( و
چقدر من از واژه روشنفکر بدم میاد!) رفتاری نسبی خواهند داشت . ینی یا
بیتفاوت میگذرن و به “سطح دغدغه” نگارنده پوزخند میزنن، با پیگیر میشن
که سر از اصل ماجرا در بیارن
نیاز به توضیح نیست که اصل عنوان، کذب محض هست
و هیچگونه پایه و اساسی نداره . هدف، رونمایی از شکل غالب مواجههی ما
باموضوعات پیرامونمون هست . این کاملا منطقیه که ما در تقابل با موضوعات و
مباحث جدید، واکنش با همون پیشداوری شرطی و بدون تامل داشته باشیم . به
نظر این جزء فطرت ماست و نمیشه دستکاریش کرد . اما تاسف بار، اصرار روی
اون و عدم کنکاش در اونه .
نکته : رفتار هیجانی رو در برابر موضوعات، با “بازنگری منطقی” تلفیق کنیم که خیلی زود مسائل بیپایه و اساس رو به عنوان ” واقعیت نپذیریم .