اسحاق می میرد

خاخامی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت ، همه مسحور گفته هایش می شدند . همه به جز اسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادش می آورد . بقیه از اسحاق به خشم می آمدند ، اما کاری از دستشان بر نمی آمد .

روزی اسحاق در گذشت . در مراسم خاکسپاری ، مردم متوجه شدند که خاخام به شدت اندوهگین است.
یکی گفت : چرا اینقدر ناراحتید ؟ او که همیشه از شما انتقاد می کرد !
خاخام پاسخ داد : من برای دوستی که اکنون در بهشت است ناراحت نیستم . برای خودم ناراحتم .وقتی همه به من احترام می گذاشتند ، او با من مبارزه می کرد و مجبور بودم پیشرفت کنم .حالا رفته ، شاید از رشد باز بمانم .

چهار نیرو

آلن جونز کشیش می گوید برای ساختن روح به چهار نیروی نامرئی نیاز داریم : عشق ، مرگ ،قدرت ، زمان .
عشق لازم است زیرا خدا ما را دوست دارد .
آگاهی از مرگ لازم است تا زندگی را بهتر بفهمیم .
مبارزه برای رشد لازم است ، اما نباید در دام قدرتی که در این مبارزه به دست می آید بیفتیم زیرا می دانیم که این قدرت هیچ ارزشی ندارد.
سرانجام باید بپذیریم که روح ما هر چند ابدی است اما در این لحظه گرفتار دام زمان است ، با فرصتها و محدودیتهایش .بدین ترتیب باید طوری عمل کنیم که در زمان بگنجد، کاری کنیم تا به هر لحظه ارزش بگذاریم .نباید این چهار نیرو را مشکلاتی بدانیم که باید حل کنیم ، زیرا خارج از اختیار ماست . باید آنها را بپذیریم و بگذاریم آن چه را که باید به ما بیاموزند .

روز جوان

     *  ولادت حضرت علی اکبر(ع)وروز جوان *

جوانی، رفعتی از اوج و کرانه ای از سبزینه های تلاش و کوشش و کشش است.

جوانی، فریاد پاک ترین لحظه های زندگانی، فصل خوب شکفتن، هنگامه طلوع قلب مبارک یک انسان است.

جوانی، فصل بهاران زندگانی است و شب چراغ راه تپش و پویش.

جوانی، بهترین فرصت آدمی برای پس انداز تمام خوش بختی های جهان است.

جوانی، هنگامه پرتاب پیکان آرزوهاست به سوی هدف خواستن.

جوانی، غزال تیزپای سعادت است به شرط آنکه در کمند صیادان غفلت و غرور گرفتار نشود.

جوانی، چشمه ای است که همه آرزوها از آن سرازیر می شود.

جوانی، گم شده ای است که پیران به دنبال آن می گردند.

جوانی، گلی است که جز یک دفعه در بهار عمر شکفته نمی شود.

جوانی چون فرشته ای پاک، چون قهرمانی دلیر و بی باک، چون شاهزاده ای سربلند و چون طاووسی خودپسند است

*این روز بر شما دوستان عزیز مبارک*

راز شهرت ژاپنی ها در مورد کیفیت

شهرت ژاپنی ها در مورد کیفیت کالا مدیون یک نفر آمریکایی به نام دکتر دمینگ است که در سال 1950 توسط ژنرال مک آرتور به ژاپن اعزام شد . دمینگ که متخصص کنترل کیفیت بود به در خواست اتحادیه دانشمندان و مهندسین ژاپنی اصول کیفیت را به ژاپنی ها آموخت . نکته ی مهم در این مورد آن بود که دمینگ به ژاپنی ها یاد نداد که چگونه اتومبیل های بهتری بسازند وی اصول اساسی کنترل کیفی را به آن ها آموخت و یک باور عمیق در آن ها به وجود آورد که تا امروز پا بر جاست و پایه ی عملکرد شرکت های خوب ژاپنی قرار دارد آن باور عمیق این بود :  

تلاش بی وقفه و پایان ناپذیر در جهت بهبود روز به روز کیفیت باعث می شود که ژاپن بتواند بازارهای جهانی را از آن خود سازد .  

دمینگ به آن ها آموخت که کیفیت این نیست که به استاندارد معینی دست یابیم بلکه کیفیت یک فرآیند دائمی و روزمره است و پایانی برای بهبود کیفیت وجود ندارد وی به ژاپنی ها قول داد که اگر اصول مزبور را به کار گیرند ظرف 5 سال محصولات کیفی ان ها بازارهای جهانی را خواهد گرفت و ظرف 10 الی 20 سال یکی از قدرت های اقتصادی جهان خواهد شد . 

 خیلی ها در آن موقع دمینگ را دیوانه به حساب آوردند اما ژاپنی ها حرفش را باور کردند و امروزه از او به عنوان پدر معجزه های ژاپن یاد می شود . از سال 1950 به بعد بزرگترین افتخار یک موسسه ژاپنی آن است که جایزه ملی دمینگ را که هر ساله به یکی از شرکت های ژاپنی اعطا می شود نصیب خود سازد .  

درسی که از این موضوع می توان گرفت آن است که باورها و عقاید ما در کار و زندگی اثر عمده ای در تصمیم ها و عملکرد ما در آینده خواهد داشت . این موضوع منحصر به صنعت - بازرگانی یا خدمات نیست بلکه به کلیه جنبه های زندگی مربوط می شود . بهبود کیفیت دائمی در روابط شخصی - در داشتن روحیه خوب - در ارتباطات اجتماعی -  در سلامت و بهداشت و در مسائل اقتصادی باید شعار ما باشد . باید همواره چشم به جلو داشته باشیم تا بتوانیم کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیم .

اززندگی خسته شده اید ۱۰۰ راه پیشنهادی........

۱- اشتباهاتتان را بپذیرید
۲-از اشتباهات اطرافیان و دوستانتان بگذرید و چشم پوشی کنید
۳-برای خودتان سرگرمی جدیدی انتخاب کنید
۴-منظم باشید و نظم خاص و مورد قبول خود را اجرا کنید
۵-دوستان جدیدی پیدا کنید
۶-کار جدیدی پیدا کنید
۷-رژیم غذاییتان را تغییر دهید
۸-احساساتتان را روی کاغذ پیاده کنید. به عبارت دیگر برای خودتان یک دفترچه ی خاطرات تهیه کنید
۹-جملات صبحگاهی خاص خود را پیدا کنید!( هر روز صبح یک جمله ی مثبت را بیان کنید)
۱۰-به مسافرت بروید

ادامه مطلب ...

موفقیت و کارآفرینی به سبک مرغ کنتاکی!

موفقیت و کارآفرینی به سبک مرغ کنتاکی!

نماینده فروش کنتاکی در ایران وقتی مواد ساخته شده او را دید، با وی وارد مذاکره شد تا آن را بخرد و در کل کشور پخش کند.


زمانی که شروع به فعالیت کرد، مرد بازنشسته‌ای بود که طرز سرخ کردن مرغ را می‌دانست ، همین و بس! او مالک رستوران کوچکی بود و چون مسیر بزرگراه اصلی را تغییر داده بودند، داشت ورشکست می‌شد. اولین چک تامین اجتماعی‌اش را که گرفت به‌ این فکر افتاد که شاید بتواند از طریق فروش دستورالعمل سرخ‌کردن مرغ، پولی به ‌دست آورد.


ادامه مطلب ...

گوهر زمان

 به راستی وقت چیست و چگونه آن را تعریف و توصیف کنیم اگر بگوییم وقت طلاست . طلا قابل دستیابی است ولی وقت بعد از رفتن هرگز به دست نمی آید . شاید بتوان وقت را چنین تعریف کرد وقت هدیه ای است خدادادی که سعادت هر فرد در گروی چگونه صرف کردن آن است . مواهب دنیا هر قدر فراوان و بی حساب باشد برای استفاده از آن وقت لازم است . اگر نتوانیم از مصاحبت دوستان بهره مند شویم وقت چه فایده ای دارد وقت را نباید تلف کرد . وقت یعنی زندگی . مکرر می شنویم که مردم از نداشتن وقت شکایت می کنند این افراد کمبود وقت را بهانه می سازند در صورتی که اراده و تصمیم عمیق برای چگونگی استفاده از وقت را ندارند . گروهی دیگر از انبوه کارهای خود اظهار ملالت می کنند اینان نیز به راه خطا می روند باید برنامه ریزی داشت و کارها را طبق اولویت بندی خود انجام داد تا خسته و ملول نشد . زندگی یعنی وقت و وقت یعنی زندگی .  با وجود این چرا در تلف کردن وقت خود که هر روز آن بخشی از زندگیست اسرار داریم اگر به زندگی علاقه داریم باید ارزش وقت را بدانیم .

دو عاملی که می تواند موجب اتلاف وقت شود :

اول آنکه انسان دارای هدفی که در آن جهت سعی و تلاش کند نباشد .

دوم اینکه انسان دارای هدف معین باشد اما آن را فاش نکند و در نتیجه برای رسیدن به آن کاری انجام ندهد بنابراین انگیزه و هدف دو عاملی است که می تواند انسان را در تنظیم وقت برای زندگی خود یاری نماید .  دقایق عمر مانند گل هستند هر کدام از این گل ها وقتی شکوفا می شوند آن ها را بچینید  تا از بین نروند چون پس از آن گل های دیگری شکوفا می شوند . 

هر چه می خواهید از امروز بخواهید

حرفی از دل


چند سال پیش وقتی خیلی مریض بودم و هر چی دکتر می رفتم هیچ دکتری نمی فهمید که چه بیماری دارم . طبق معمول هر روز که دکترا برای آزمایش های مختلف می فرستادنم رفتیم به یه آزمایشگاه که دکتر معرفی کرده بود . وقتی توی نوبت نشسته بودیم چشمم افتاد به یه تابلو که با خط نستعلیق این بیت شعر روش نوشته شده بود


      زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز


                                        آنکس که به امیدی بر خاک درت افتاد


وقتی این شعر رو خوندم دلم لرزید از اون روز به بعد فقط از خدا خواستم که یه جوری حالم بهتر بشه یا اینکه دکترا بتونن تشخیص بدن چه بیماری دارم . دفعه ی بعدی که رفتم آزمایشگاه اون بیت شعر رو روی کاغذ نوشتم .

نمی دونم چرا ولی خوشحال بودم وقتی جوابو گرفتم و به دکتر نشون دادم دکترا گفتن تقریبا متوجه شدیم فقط باید یک هفته تو بیمارستان باشی تا مطمئن بشیم .

همه این حرفا رو که گفتم که بگم هر وقت مطلبی یا قطعه شعری هر جا دیدین ساده ازش نگذرین شاید همون مشکلتون رو حل کنه یا راهنمای زندگیتون باشه .


اشتباه و آموزش

می گویند یکی از کارکنان شرکت « آی . بی . ام » اشتباه بزرگی مرتکب شد و مبلغ ده میلیون دلار به شرکت ضرر زد. این کارمند به دفتر تام واتسون بنیان گذار شرکت احضار شد و پس از ورود گفت: "تصور می کنم باید از شرکت استعفا دهم". واتسون گفت: "شوخی می کنی! ما همین الان مبلغ ده میلیون دلار بابت آموزش شما پول دادیم!

شانگهای یا پکن

در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها می خواست به شانگهای برود و دیگری به پکن. اما در سالن انتظار قطار، آنان برنامه خود را تغییر دادند زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان آدرس می پرسند پول می گیرند اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا، بلکه پوشاک به او می دهند.
فردی که می خواست به شانگهای برود با خود فکر کرد: «پکن جای بهتری است، کسی در آن شهر پول نداشته باشد، باز هم گرسنه نمی ماند. با خود گفت خوب شد سوار قطار نشدم و گرنه به گودالی از آتش می افتادم.»
فردی که می خواست به پکن برود پنداشت که شانگهای برای من بهتر است، حتی راهنمایی دیگران نیز سود دارد، خوب شد سوار قطار نشدم، در غیر این صورت فرصت ثروتمند شدن را از دست می دادم. هر دو نفر در باجه بلیت فروشی، بلیت هایشان را با هم عوض کردند. فردی که قصد داشت به پکن برود بلیت شانگهای را گرفت و کسی که می خواست به شانگهای برود بلیت پکن را به دست آورد.
نفر اول وارد پکن شد. متوجه شد که پکن واقعا شهر خوبی است. ظرف یک ماه اول هیچ کاری نکرد. همچنین گرسنه نبود. در بانک ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه های بزرگ شیرینی های تبلیغاتی را که مشتریها می توانستند بدون پرداخت پول بخورند، می خورد.
فردی که به شانگهای رفته بود، متوجه شد که شانگهای واقعا شهر خوبی است هر کاری در این شهر حتی راهنمایی مردم و غیره سود آور است. فهمید که اگر فکر خوبی پیدا شود و با زحمت اجرا گردد، پول بیشتری به دست خواهد آمد. او سپس به کار گل و خاک روی آورد.
پس از مدتی آشنایی با این کار، 10 کیف حاوی از شن و برگ های درختان را بارگیری کرده و آن را «خاک گلدان» نامید و به شهروندان شانگهایی که به پرورش گل علاقه داشتند فروخت.
در روز 50 یوان سود برد و با ادامه این کار در عرض یک سال در شهر بزرگ شانگهای یک مغازه باز کرد.
او سپس کشف جدیدی کرد؛ تابلوی مجلل بعضی از ساختمان های تجاری کثیف بود. متوجه شد که شرکت ها فقط به دنبال شستشوی عمارت هستند و تابلو ها را نمی شویند. از این فرصت استفاده کرد. نردبان، سطل آب و پارچه کهنه خرید و یک شرکت کوچک شستشوی تابلو افتتاح کرد.
شرکت او اکنون 150 کارگر دارد و فعالیت آن از شانگهای به شهرهای هانگجو و ننجینگ توسعه یافته است.
او اخیرا برای بازاریابی با قطار به پکن سفر کرد. در ایستگاه راه آهن، آدم ولگردی را دید که از او بطری خالی می خواست. هنگام دادن بطری، چهره کسی را که پنج سال پیش بلیط قطار را با او عوض کرده بود به یاد آورد.
شرح حکایت

خلاقیت و استعداد در برخورد با مشکلات شکوفا و نمایان می شود. در دنیای کسب و کار، آنان که آرامش را در بستن چشم ها بر تحولات دنیای اطراف می جویند، مرگ زودرس را استقبال می کنند. یک رهبر موفق به استقبال تهدیدها رفته و از دل آن ها فرصت های ناب کشف می کند. آنهایی که از جای خود می جنبند، گاهی می بازند، آنهایی که نمی جنبند همیشه می بازند.

Paradox of Our Timesمغایرتهای زمان ما

Today we have bigger hless time;ouses and smaller families; more conveniences, but 

ما امروزه خانه های بزرگتر اما             خانواده های کوچکتر داریم؛
راحتی بیشتر اما زمان کمتر 

we have more degrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment;
مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر؛
آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریمWe have more experts, but more problems; more medicine,

 but less wellness.
متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر

We spend too recklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too quickly, stay up too late, get up too tired, read too little, watch TV too often, and pray too seldom.
بدون ملاحظه ایام را می‌گذرانیم، خیلی کم می‌خندیم، خیلی تند رانندگی می‌کنیم، خیلی زود عصبانی می‌شویم، تا دیروقت بیدار می‌مانیم، خیلی خسته از خواب برمی‌خیزیم، خیلی کم مطالعه می‌کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می‌کنیم و خیلی بندرت دعا می‌کنیم
.

We have multiplied our possessions, but reduced our values. We talk too much, love too little and lie too often.    
چندین برابر ما یملک داریم اما ارزشها‌یمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می‌کنیم، به اندازه کافی دوست نمی‌داریم و خیلی زیاد دروغ می‌گوییم
.

ادامه مطلب ...

رمز اب

اگر صدای جاری شدن اب زیبا ودلنشین است به خا طر اینه که اب در مسیر رودخانه با برخورد با سنگ ریزه های ریز ودرشت از اونها می گذره اگر این سنگ ریزه ها نبودن صدای اب هم اینقدر جذاب نبود   به نظر من این سنگ ریزه ها می تونه مشکلات کوچیک و بزرگ ما ادم ها باشه که با عبور از همین مشکلات ما به خوشی های زندگی میرسیم در واقع معنای خوشی رو درک می کنیم

Managerial skills

 

با سلام خدمت وبلاگ نویسان و وبلاگ خوانان عزیز

در ابتدا عذر خواهی میکنم از خانم سالاری که بر روی مقاله ایشان مطلبم را قرار میدهم

به تازگی این مقاله مدیریتی را دریافت کردم به نظرم مفید اومد گفتم توی وبلاگ قرار بدم تا علاقه مندان هم استفاده کنند
البته با این تفاوت که اصل مقاله به زبان انگلیسی موجود است اگه دوست داشتین دانلود کنید


Managerial skills


مهارت‌های مدیریتی:

چگونه می‌توان اعتماد به نفس پیدا کرد؟


خلاصه : تنها عده کمی ‌از مردم بدون داشتن اعتماد به نفس در کسب‌وکار خود موفق می‌شوند. همه افراد از جوانان بی‌تجربه گرفته تا مدیران با تجربه و رده بالا، زمانی در زندگی احساس کرده‌اند که توانایی لازم جهت مقابله با چالش‌های پیش آمده را ندارند. همه افراد دچار چنین حالت ناامنی می‌شوند؛ اما چنین احساسی نباید مانع پیشرفت در کار شود.

ادامه مطلب ...