ثروت سازمانی

زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت: «چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی؟»

کوروش گفت: «اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟» گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.

کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت: «برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.»

سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.

کوروش رو به کزروس کرد و گفت: «ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.» 

نتیجه گیری: 

منابع انسانی مهمترین دارایی و ثروت سازمانی هستند. جذب، پرورش و نگهداری منابع انسانی یکی از وظایف اصلی مدیریت است. سازمان بدون داشتن نیروی انسانی وفادار، متعهد و توانمند نمی تواند مأموریت خود را به انجام رساند.

برنامه ریزی منابع انسانی با رویکردی استراتژیک - قسمت سوم

برنامه ریزی استراتژیک ازطریق روشهای مختلفی در سازمانها به کار گرفته می شود که مزایایی را برای سازمانها وموسسات به ارمغان می آورد، این مزایا عبارتند از:

تعریف واضح از اهداف سازمان درجهت سازگاری با ماموریت سازمان باتوجه به ظرفیت و چارچوب زمانی تعیین شده برای سازمان؛

ارتباط اهداف و مقاصد سازمان با اجزاء و عناصر سازمانی مشخص می گردد توسعه حس مشارکت در برنامه ها

اطمینان از به کارگیری اثربخش تر منابع سازمان

تمرکز بر اولویتها و منابع کلیدی

فراهم آوردن مبنایی برای پیشرفت کارکنان و سازوکارهایی جهت تغییر توجه بیشتر به کارایی و اثربخشی؛

پل ارتباطی بین کارکنان و هیئت مدیره و مدیران؛

تیم سازی قوی در هیئت مدیره و کارکنان؛

برقراری ارتباط بین اعضای هیئت مدیره؛

ایجاد رضایت بیشتر بین برنامه ریزان با یک چشم انداز مشترک؛ افزایش بهره وری ازطریق ارتقا کارایی و اثربخشی.

از دیگر سو، برنامه ریزی منابع انسانی فرایندی برای ارزیابی تقاضا، اندازه، ماهیت و عرضه منابع انسانی برای نیل به تقاضای موردنیاز است. از این رو، نخستین مرحله هر برنامه مدیریت امـــــور کارکنان و منابع انسانی، برنامه ریزی منابع انسانی است.

همان طوری که گفته شد، برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که ضمن آن اهداف کلی، فعالیتها و ماموریتهای سازمان در درازمدت تعیین می شود. بنابراین، با بیان اهداف کلی سازمان، روشهای دستیابی به این اهداف، منابع، شرایط بازار، تغییرات تکنولوژیک، توسعه و بهبود محصول و سرمایه ازجمله مواردی هستند کــــــه در فرایند برنامه ریزی استراتژیک موردتوجه هستند. برنامه ریزی منابع انسانی به طور مستقیم با برنامه ریزی استراتژیک پیوند می یابد و مهمترین عامل و ابــــــزاری که اهداف و خط مشی های سازمانی را به اهـــداف و برنامه های منابع انســـانی ارتباط می دهد. برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی است. از این رو، بین برنامـــه ریزی منابع انسانی و برنامه ریزی استراتژیک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.  

نویسنده: دکتر احمدرضا طالبیان، مدرس دانشگاه 

 

ادامه دارد...

اعتماد به نفس

مرد، مغموم و پریشان‌خاطر، نشسته بر نیمکتی درون پارک، سر در گریبان تفکّر فرو برده بود.  نمی‌دانست چه کند و مشکلش را چگونه حلّ نماید.  مدیر شرکتی بود غرقه در بدهی؛ راه به جایی نمی‌برد و هیچ حلاّل مشکلاتی نمی‌یافت.  گویی همه راهها به رویش بسته و جمیع درها کاملاً مسدود شده و او در تنهایی خویش آشفته حال رها شده بود.

هر کس که می‌توانست وامی به او بدهد، روی از او برمی‌گرداند و هر کس از او طلبی داشت، ابداً فرصتی نمی‌داد.  گویی همه دست به دست هم داده بودند تا او را به سوی ورشکستگی کامل سوق دهند.  مرد در این اندیشه بود که آیا ممکن است راهی یافت شود که او را از این ورطه نجات بخشد.

ناگهان مرد سالمندی جلوی او پدیدار شد.  ندانست از کجا آمده و چگونه در مقابل او ظاهر شده است.  پیرمرد گفت، "جوان، می‌بینم که سخت اندوهگینی و پریشان‌خاطر.  تو را چه می‌شود که اینگونه سر در گریبان غم فرو برده‌ای؟  چیزی تو را آزار می‌دهد و یا کسی تو را به هراس انداخته؟"

پیرمرد در کنار جوان نشست و به سخنان او گوش فرا داد؛ قصّهء پرغصّه‌اش را شنید؛ مشکلاتش را در کمال سکوت و آرامش گوش کرد و سپس گفت، "فکر کنم می‌توانم تو را کمکی نمایم تا از این مخمصه خلاصی یابی و از مضیقه به در آیی.  نامت چیست؟"  سپس دسته چکی از جیب در آورد و چکی به نام او نوشت و در دست مرد گذاشت و گفت، "این پول را بگیر و درست یک سال دیگر به همین جا بیا و پول مرا به من برگردان."   بعد، برگشت و ناپدید شد.  همانگونه که آمده بود، ناگهان از چشم نهان گشت.

مرد جوان نگاهی به چک انداخت و دید مبلغ آن پانصد هزار دلار و نام امضاء کننده جان راکفلر، از ثروتمندان مشهور آن زمان است.  در آن روزگار، راکفلر یکی از متموّل‌ترین مردان جهان بود.  با خود گفت، "در یک آن می‌توانم کلّیه بدهی‌هایم را تسویه کنم و از این رنج و ناراحتی خلاص گردم."

امّا، مدیر جوان تصمیم گرفت چک را بدون این که نقد کند در گاوصندوق بگذارد.  همین که می‌دانست چنین مبلغی در اختیارش هست به او قدرتی می‌بخشید تا مؤسّسه‌اش را نجات بخشد.  این اندیشه به او جان بخشید.  بدبینی از وجودش رخت بربست و با خوش‌بینی تمام به مذاکره جهت معاملات جدید پرداخت؛ چون اطمینان داشت مبلغی کلان در گاوصندوق دارد. با تقسیط طولانی بدهی‌هایش توانست قدری از سنگینی بار بدهی بکاهد.  چند قرارداد عظیم برای فروش محصولاتش منعقد ساخت.  در طیّ چند ماه تمامی بدهی‌هایش را پرداخت و دیگربار در طریق کسب درآمد گامهای بلند برداشت.

دقیقاً یک سال از این واقعه گذشت.  به همان پارک بازگشت. چک نقدنشده در جیبش بود.  در همان زمانی که قرار گذاشته بودند مرد سالمند پدیدار شد.  مدیر جوان خواست چک را به او بدهد و داستان کامیابی‌اش را بازگوید؛ امّا پرستاری دوان دوان از راه رسید و دست پیرمرد را گرفت و فریاد زد، "خوشحالم که بالاخره گرفتمش!  امیدوارم شما را اذیت نکرده باشد، آقا.  همیشه از آسایشگاه فرار می‌کند و به مردم می‌گوید که جان راکفلر است."  بعد، همچنان که دست پیرمرد را در دست داشت، او را با خود برد.

مدیر جوان مبهوت و مات به جای ماند.  سخت حیرت کرده بود.  تمام سال را او با اطمینان از این  که پشتوانه‌ای پانصد هزاردلاری دارد دست به معامله زده و قراردادهای کلان بسته بود؛ به خرید و فروش‌های عمده اقدام کرده بود؛ او یقین داشت که پانصدهزار دلار در گاوصندوق دارد.  و حالا دریافته بود که آن همه جز پاره‌کاغذی نبود.

ناگهان دریافت که این پول، چه واقعی چه خیالی،‌ نبود که زندگی او را زیر و رو کرده بود.  بلکه اعتماد به نفسی بود که دیگربار باز یافته بود. همین اعتماد به نفس به او قدرت داده بود تا به هر آنچه که در طلبش کوشیده بود، دست یابد.

 

چتر نجات شما را چه کسی می بندد؟

چارلز پلوم، یکی از خلبانان نیروی دریایی بود. پس از 75 مأموریت جنگی، هواپیمای او مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت. پلوم بیرون پرید و به اسارت دشمن درآمد. او دستگیر شد و شش سال در یکی از زندان های دشمن حبس شد. او از این مهلکه جان سالم به در برد و اکنون آنچه را که از آن تجربه کسب کرده است تدریس می کند.

روزی چارلز و همسرش در رستورانی نشسته بودند. مردی به آنها نزدیک شد و گفت: «تو پلوم هستی! در یکی از نبردهای هوایی، جنگنده های دشمن را تعقیب کردی و سپس تو را زدند و سقوط کردی!»

پلوم پرسید: «تو از کجا این مطلب را می دانی؟»

مرد پاسخ داد: «من چتر نجات تو را بستم.»

پلوم تعجب کرده بود و نفس در سینه اش حبس شده بود. مرد که با غرور مشتش را در هوا تکان می داد گفت: «مطمئن بودم که کار می کند.»

پلوم حرف او را تأیید کرد و گفت: «مطمئناً کار کرده است چون اگر کار نمی کرد من الآن اینجا نبودم.»

آن شب پلوم از فکر آن مرد نتوانست بخوابد. او می گوید: «خیلی مایلم بدانم او در لباس فرم نیروی دریایی چه شکلی بوده است؛ یک کلاه سفید، یک دستمال در پشت و بندهای آویز منگوله دار. نمی دانم چند بار او را دیده ام و حتی به او یک سلام صبح بخیر یا چیزی مثل آن نگفته ام، فقط به خاطر اینکه من خلبان جنگنده بودم و او ملوان.

پلوم به ساعاتی فکر کرد که آن ملوان پشت یک میز چوبی طویل در سالن های زیر کشتی، با دقت چترها را ترمیم می کرده، آنها را تا می زده و با نگرانی سرنوشت کسی را که نمی شناخته رقم می زده است.

اکنون پلوم از مخاطبین خود می پرسد: «چه کسی چتر نجات شما را می بندد؟» 

 

نتیجه گیری 

گاهی در کشاش زندگی، فراموش می کنیم که چه چیزی واقعاً مهم است.

شاید گاهی در گفتن سلام، لطفاً، متشکرم، تبریک گفتن به کسی که اتفاق مهمی برایش رخ داده است، تعریف کردن از کسی یا حتی انجام یک کار خوب بی دلیل کوتاهی می کنیم.

«من به تو افتخار می کنم» پنج کلمه ارزشمندی است که همیشه می توانید برای ایجاد حس خوشایند و احساس اهمیت در دیگران به کار ببرید.

در رفتار با دیگران تصور کنید آنان چنانند که باید باشند و کمک کنید تا آن طور بشوند که توانایی اش را دارند.

قدر تمام ارزش های هر کسی را - هر چه هست و هر چه می کند - بدانید. کار هر کسی هر چه باشد، ضروری و مهم است.

در طی روز به همه افراد تمرکز و توجه کنید. سعی کنید با افراد، بیشتر ملاقات و برخورد داشته باشید. شاید مهمترین موقعیت زندگی کسی به کلام شما بستگی داشته باشد. بگذارید خداوند در این حال شما را واسطه قرار دهد.

در این هفته، این ماه یا این سال، آنهایی را که چتر نجات شما را می بندند بشناسید.

سگ هایی که یاد گرفتند تلاش نکنند

تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگ ها وارد کند. دکمه ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می کرد. وقتی شوک وارد شد سگ ها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگ ها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگ ها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می شود. 

روی نصف گروه اول سگ ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار در اتاق دیگری که دکمه ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدام شان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند. 

 

نتیجه گیری:  

هیچ کس با نامیدی به دنیا نمی آید، بلکه ما بعد از اینکه چند بار شکست می خوریم «شکست خوردن» را یاد می گیریم و حتی به خودمان زحمت تلاش کردن نمی دهیم. اگر به مشکلی برخورده اید، مهم نیست دفعه چندم است که زمین خورده اید، باز هم بلند شوید و برای حل آن تلاش کنید. ممکن است کلید سالم باشد، فقط فشارش دهید!

برنامه ریزی منابع انسانی با رویکرد استراتژیک - قسمت دوم

 

پیوند میان برنامه ریزی راهبردی و منابع انسانی

همانگونه که گفته شد، برنامه ریزی عبارت است از طریقه و روش نیل به اهداف سازمانی، و به تبع آن استراتژی عبارت از تمام امکانات لازم برای انجام موفقیت آمیز وظایف سازمانی است. از این رو، برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که ضمن آن اهداف بلندمدت سازمانی تعیین و تصمیم گیری برمبنای روشها، جهت دستیابی به این اهداف را دربرمی گیرد که از قبل پیش بینی شده اند. یا به عبارتی، تلاش سازمان یافته و منظم برای تصمیم گیری اساسی و انجام اقدامات بنیادی است که جهت گیری فعالیتهای یک سازمان با دیگر نهادها را در چارچوب قانونی شکل می دهند.

برنامه زمانی، برای فرایند برنامه ریزی استراتژیک به ماهیت، نیازهای سازمان و محیط خارجی آن بستگی دارد. برنامه ریزی در سازمانها درقالب تولیدی و خدماتـــی انجام می گیرد که سریعاً درحال تغییراند. در چنین موقعیتی، برنامه ریزی ممکن است یک یا دو بار در سال به صورت یک سری مراحل جامع و جزئـــــی تدریجی با توجه به ماموریت، چشم انداز، ارزشها، کنکاش محیطی، اهداف، استراتژی ها، مسئولیتها، جدول زمانی، بودجه و غیره انجام گیرد. به عبارتی، اگر سازمانی سالهای زیادی در بازار ثابت فعالیت می کند برنامه ریزی ممکن است در سال یک بار و فقط در بخشهای مشخصی صورت گیرد. برای مثال، برنامه ریزی درحین کار (ACTION PLANNING) ازطریق اهداف، مسئولیتها، جدول زمانی، بودجه و غیره هر ســال به روز می شوند. توجه به راهنماییهای زیر می تواند موسسات را در برنامه ریزی استراتژیک یاری کند.

اجرای برنامه ریزی استراتژیک همزمان با آغاز فعالیت سازمان است. برنامه ریزی استراتژیک معمـــولاً بخشی از یک برنامه کسب و کار تجاری، همراه با برنامه بازاریابی، برنامه مالی و عملیاتی است؛ برنامه ریزی استراتژیک با آمادگی موسسه برای سرمایه گذاری جدید انجام می شود. برای مثال توسعه یک بخش جدید، تولید عمده کالای جدید یا خط تولید جدید؛ برنامه ریزی استراتژیک باید حداقل سالی یک بار به منظور آماده سازی سازمان جهت سال مالی جدید اجــــرا شود. به عبارتی، برنامه ریزی استراتژیک باید در یک زمان مشخصی باتوجه به اهداف سازمانی تعیین شده و منابع دردسترس برای نیل به اهداف در طول سال مالی انجام شود. فرایند برنامه ریزی استراتژیک باید حداقل در سه سال اجرا شود و اگر سازمان درحال تغییر و دگرگونی است این فعالیتها باید هر سال اعمال گردد؛ هر سال برنامه های حین کار به روز گردند.

در طول اجرای برنامه های استراتژیک، پیشرفتهای اجرای برنامه باید بازبینی شود. 

  نویسنده: دکتر احمدرضا طالبیان، مدرس دانشگاه  

  

ادامه دارد...

چرا زنان مدیران بهتری هستند

فقط خانم ها بخوانند



<رادیو آلمان: شمار زنانی که در سال‌های اخیر در کشورهای مختلف جهان به پست‌های کلیدی دست ‌یافتند رو به افزایش است. متخصصان عصب‌شناسی معتقدند توانایی‌ مدیریت و رهبری در مغز زنان، در طول تاریخ تکامل گسترش بیشتری یافته است. 




لازم نیست کار زیادی برای پیروزی انجام بدی فقط کافی موانع رااز سر راهت برداری. تو انسان شایسته ای هستی.
ادامه مطلب ...

کارمند شما چه رنگی است؟

این یه کل کل رنگی با خانم مدیر وبلاگ است شما دوستان اصلا یه وقت وارد گود نشین ها ممکنه رنگی بشید و اون وقت کی می تونه شما را که در شرکت در مباحث وبلاگ مثل خودم از گل پاکترین تمیز کنه .

یه وقت نظری, انتقادی ,پیشنهادی, حرفی, سخنی, ……لااقل یه مطالعه خشک و خالی یه نظر الکی که ما بفهمیم نخونده مطلب را نظر دادین هیچی نفرستید هااا که بازم تاکید می کنم رنگی می شین

خلاصه از ما گفتن بود ...

ادامه مطلب ...

برنامه ریزی منابع انسانی با رویکرد استراتژیک

برنامه ریزی منابع انسانی با رویکردی استراتژیک 

از آنجا که امروزه منابع انسانی با ارزشترین عامل تولید و مهمترین سرمایه هر سازمان و منبع اصلی زاینده مزیت رقابتی و ایجادکننده قابلیتهای اساسی هر سازمان است، پس یکی از عمده تریـــــن برنامه ریزیهای سازمانی، برنامه ریزی منابع انسانی است. عامل مهم برای وجود برنامه ریزی منابع انسانی، برنامه ریزی جهت نیل به نیازهای مهارتی، آموزشی و درنهایت بهسازی منابع انسانی است. موثرترین راه دستیابی به مزیت رقابتی در شرایط فعلی کارآمدتر کردن کارکنان سازمانها از طریق بهبود و بهسازی آنان است و آنچه که در راستای توسعه منابع انسانی اهمیت دارد این است که بهبود منابع انسانی تنها با آموزشهای فنی و تخصصی حاصل نمی شود بلکه ازطرق متعدد به توسعه کارکنان پرداخت و این مهم جزء با اعمال مدیریت استراتژیک در قلمرو مدیریت منابع انسانی امکان پذیر نخواهد بود.

با توجه به اینکه منابع انسانی، منبع استراتژیک برای سازمانها محسوب می شود، جزء مهم و لاینفک مباحث برنامه ریزی استراتژیک است و اکثر برنامه ریزیهای سازمانی و منابع انسانی ماهیت راهبردی دارند. از عمده ترین عواملی که موجب نگرش جدید در برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی شده است روند تغییرات و دگرگونیهای تکنولوژیک، اجتماعی و اقتصادی در محیط داخلی و خارجی سازمانهاست که همواره با آن مواجه اند. اگر سازمانها می خواهند همسو با این تغییرات باشند بایستی نگرش جامع و راهبردی داشته و الزامات گوناگونی را مدنظر قرار دهند. در عصر حاضر، اساسی ترین منبع رقابتی سازمانها، منابع انسانی کارآمد یا کارکنان دانشی هستند. درعین حال، بسیاری از سازمانها فاقد تخصص و مهارت لازم هستند که بتوانند به طور موثر برنامه های استراتژیک منابع انسانی را تهیه کنند.  

  

ادامه دارد....

مدیریت دکتر ماکوس

در اکتبر سال 1994 شخصی به نام دکتر آنتاناس ماکوس که یک استاد فلسفه و ریاضیات بود به عنوان شهردار بوگوتا پایتخت کلمبیا انتخاب شد. آن گونه که گفته شده است این شهر به عنوان پایتخت قتل جهان معروف بوده است و مقامات شهر در فساد شهره بوده اند. در واقع اهالی بوگوتا از این همه نابسامانی به جان آمده و به دنبال چاره ای می گشتند که نهایتا به دکتر ماکوس به عنوان یک ضد سیاستمدار متوسل شدند. اما شنیدنی است که دکتر ماکوس برای مقابله با ناهنجاری های در شهر بوگوتا از روشهای جالبی استفاده کرد. مثلا در سر چهارراه ها گروه های پانتومیم به کار گماشت که متشکل از دانشجویان تئاتری بودند که صورت خود را سفید و سیاه کرده بودند و هر کسی را که تخلفی می کرد مسخره می کردند. مثلا اگر عابر پیاده ای از چراغ قرمز رد می شد به دنبالش می افتادند و ادایش را در می آوردند و همین باعث شد که شهروندان از ترس مسخره شدن از تخلف بپرهیزند. با گذشت چند ماه، درصد افراد پیاده ای که به علائم راهنمایی توجه و مطابق آن ها رفتار می کردند از 26 درصد به 75 درصد رسید. در حقیقت استقبال از این طرح و موفقیت آن در کاهش خلاف چنان چشم گیر بود که دکتر ماکوس 400 نفر دیگر پانتومیم کار استخدام کرد تا خدمات این گروه ها به سراسر شهر گسترش یابد.

این تنها بخشی از کارهای به ظاهر ساده بود که توسط دکتر ماکوس انجام شد و اتفاقا در نظم بخشی به شهر نتیجه داد.

دکتر ماکوس معتقد بود که تلاش برای تغییر نگرش مردم، می بایست رکن اساسی اصلاحات او را تشکیل دهد و نیز این که تحول در فرهنگ مدنی شهروندان کلید حل معضلات بی شمار شهر بوگوتا به شمار می آید...تنها اقتصاددانان بسیار کوته فکر ممکن است معتقد باشند که رفتار انسان ها صرفا از پاداش ها یا مجازات های ملموس و مادی تاثیر می پذیرد. درست است که افراد به انگیزه های اقتصادی شفاف و مستقیم واکنش نشان می دهند اما ممکن است به انگیزه های ناشناخته ای که از قراردادهای اجتماعی یا وجدان فردی شان نشات می گیرند نیز واکنشهای قاطعی نشان دهند.

پس و پیش رئیس

شخصی تعریف می کرد که در دیدار از یک سازمان در ژاپن، رئیس آن سازمان به همراه دو نفر دیگر به استقبال آنان آمد. یکی از آن دو نفر مسن بود و نفر دوم از آقای رئیس جوان تر بود. رئیس سازمان پس از خوشامدگویی آن دو نفر را معرفی کرده بود و گفته بود که آن شخص مسن رئیس قبلی سازمان بوده است و رئیس فعلی سازمان از مشورت و راهنمایی استفاده می کند و شخص جوان تر از رئیس، رئیس بعدی سازمان است که از دو رئیس دیگر چیز یاد می گیرد.

8 روش برای کسب حقوق بیشتر هنگام استخدام

من مقاله ای رو که چندی پیش در مورد استخدام خوندم،تویه پستم میذارم امیدوارم مفید واقع بشه و با نظریات شما دوستان وارد بحث بشیم.


مصاحبه را انجام داده و همه را تحت تاثیر مهارت ها، اشتیاق و مدارک تحصیلی خود قرار داده اید، و اکنون برای مرحله ی دوم مصاحبه دعوت شده اید. میدانید که قصد استخدامتان را دارند.

مشکل اینجاست که شما حقوقی بیش از آنچه آنها خود پیشنهاد داده اند می خواهید. اما آیا می دانید که چطور تصمیم گیرنده ها را برای تخصیص حقوق بیشتر برای شما بدون منصرف کردنشان از استخدامتان متقاعد کنید؟

همه چیز بستگی به آمادگی قبلی، رفتار و عملکردتان دارد. در اینجا به نکاتی اشاره می کنیم که به شما کمک می کند.

ادامه مطلب ...

آژیر بیداری

با سلام به همه ی دوستان خوب وبلاگ

کم کم داریم به روز های پایانی تعطیلات نزدیک میشیم ،فکر میکنم با این تعطیلات خوب ،هم خودمون ریکاوری حسابی شدیم وهم وبلاگمون با مطالب قشنگ شما دوستان رنگ ولعاب جذابی گرفت .حالا جاداره که تا استاد از سفر نیومدن یه کمی وبلاگو تخصصی کنیم و مطالب تخصصی تری در مورد مدیریت منابع انسانی بنویسیم.(پس برای اینکه آبرومون پیش استاد نره باید بیشتر بجنبیم )

البته خانم صباغ هم مطلب تخصصی تویه پستش گذاشته امیدوارم که بتونیم با نظراتمون  به بحث در این مود بپردازیم.

باتشکر


مقدمه‌ای بر مدیریت منابع انسانی


چکیده
این مقاله به صورت خلاصه موضوع مدیریت منابع انسانی را معرفی می‌کند و به برخی از تعاریف و هم‌چنین برخی مفاهیم مربوط شامل تاریخچه، فلسفه، اهداف، وظایف، رویکرد و فعالیت‌ها اشاره می‌کند.

امیدوارم بتونیم با هم یه کمی این تعاریف را به چالش بکشیم

به هر حال فکر می کنم وقتش شده که کمی در مورد این مباحث تخصصی هم بحث کنیم خدایی ناکرده ما یه چند سالی است که مدیریت می خونیم و یه مدتی هم می شه که نگاهی به مدیریت منابع انسانی داریم و دیگه باید بتونیم یه نظری و یه نگاه علمی تر و دقیق تری از اونهایی که با مانبودن داشته باشیم درست می گم دوستان؟

 این مباحث همون تعاریفی هستند که توی کتاب م م ا دکتر سعادت بیان شدن فقط دوست دارم اینجا در مورد دیدگاه ها و شناختمون و برداشت خوب و بد خودمون ازشون بیشتر بگیم.

متشکرم


راستی یک مقاله ی خیلی خوب هم هست که قبلا استاد سفارش ان را به بچه های بازاریابی کرده بودند خیلی خوب می شه اگر شما هم بخونید.

تفکر انتقادی

 

ادامه مطلب ...