دورکاری؟ اینجا ایران است!

باز باید از آلودگی هوا استثنائاً ممنون باشیم که هرچند بطور موقت، اما باعث شد سخن از یکی از رویکردهای نسبتاً جدید مدیریت منابع انسانی به میان آید و آن دورکاری است. بیش از بیست سال از طرح این واژه در دنیای سازمان ها می گذرد و در این مدت تجربیات ارزشمندی بدست آمده و درس های زیادی آموخته شده است. با یک جستجوی ساده در گوگل می توان به حجم و تنوع مطالب مرتبط پی برد. بطور خلاصه دورکاری در بسته انعطاف پذیر کردن سازمان قرار دارد و - نه لزوماً اما- بیشتر در سازمان های دانش محور کاربرد دارد. شما تمام یا ترجیحاً بخشی از وظایف شغلی خود را در منزل یا هر جای دیگر انجام می دهید و مدیرتان از آن آگاه است و هماهنگی های مورد نیاز انجام می شوند.


ای کاش میفهمیدیم که اگر خوب بفهمیم ، میفهمیدیم که تنها همین فهمیدن ما را نجات میدهد...پس باید بفهمیم که باید بفهمیم!

از زیرساخت ها و الزامات دورکاری بسیار سخن گفته شده، ولی به نظرم شرط بنیادین رخ دادن دورکاری، بلوغ کارکنان و همچنین مدیران است. در مورد سازمان های ایرانی که با خود فکر می کردم، صحنه هایی از تجربه های شخصی ام در شهرداری، اداره ثبت و احوال و ثبت اسناد، دادگستری، بانک ها و غیره در نظرم آمد که غالباً کارمندان شریف در حین حضور خودشان و من کارها را انجام نمی دادند و ایجاد خلل می کردند و کلی انرژی صرف برگشتن به خانه اول می شد. عقل سلیم نمی تواند قبول کند که همین دوستان قرار است همین کارها را با کیفیت بهتر در خانه شان انجام دهند!

حدود بیست سال پیش که دانشجو بودم، در درس تئوری سازمان استاد سؤالی در مورد تئوری مک گریگور پرسیده بود و خواسته بود مثالی بزنیم در این زمینه که کدامیک در ایران صادق است. من نوشتم تئوری ایکس، بدون شک در ایران غالب است و یکی از مثال هایم این بود که از بهمن ماه دنبال تقویم سال آینده هستیم تا برآوردی از تعطیلات و بین تعطیلات داشته باشیم. در این بیست سال گذشته وضع اگر بدتر نشده باشد بهتر نشده است. ما همان مردمانیم و ناگفته پیداست مادام که تعهد سازمانی بالایی نداریم و اهدافمان ربطی به اهداف سازمانی ندارد، سخن گفتن از دورکاری ضایع کردن یکی دیگر از رویکردهای خوب و مؤثر امروزین است و راه به جایی نخواهد برد.

نظرات 2 + ارسال نظر
ریحانه صباغ طبسی دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 01:06


کاش اسم نویسنده این مطلب را هم می گذاشتید تا بدونیم واقغا چی می خواد بگه.
ولی من می گم حتما به لینک زیر یه سر بزنید.
http://attarmarketing.blogsky.com/1389/11/05/post-157/

بهزادمنش سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 12:56

بد جوری سوتی داد مهدی جان
آخه قربون چشای آهویت بشم.تو که کپی؛پیست میکنی. لااقل یه دور بخون بعد منتشر کن.
ولی از حق نگذریم به موضوع خیلی خوبی اشاره کردی.منم دارم روی این مطلب؛ البته گسترده تر کار میکنم انشالله طی چند روز اخیر مطلبم رو ارائه میکنم
عزیزمی مهدی جون

جیگرتو محسن جان

بابا مطلب رو خوندم ولی یادم رفته بود اسم نویسنده مقاله رو بنویسم براتون که این مطلب از قول ایشون بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد