این مطلب دست به دست چرخیده و رسیده به دست من. بخوانیدش:
"چندی پیش در جلسهای یکی از حاضرین خاطره جالبی از سفرش به ژاپن نقل کرد. این خاطره شاید یکی از دلایلی باشد که نشان می دهد چرا ژاپن درحال پشت سرگذاشتن همه قدرتهای صنعتی در دنیا است.
وی گفت: ژاپن که بودم یه روز دوشنبه که داشتم سر کار میرفتم، دیدم خیابون شلوغ و پر از پلیسه؛ وضع غیرعادی بود. کمی پرس و جو کردم؛ معلوم شد کسی خودکشی کرده. البته اینقدر تو ژاپن خودکشی زیاد بود که خیلی جای تعجب نداشت. پرسیدم: چرا طرف خودکشی کرده؟ فهمیدم او مهندس پیمانکار یه ساختمان بوده و قرار بوده روز جمعه ساختمان رو طبق قرارداد تحویل صاحبش بده.
روز
جمعه ساختمان کارش تموم نمی شه و این مهندس پیمانکار، از صاحب ساختمان دو
روز شنبه و یکشنبه رو مهلت میخواد که ساختمان رو ساعت هشت روز دوشنبه اول
روز کاری بهش تحویل بده. تو این ۴۸ ساعت مهندس و تیمش هر کاری میکنند نمیتوانند کارهای نیمه تمام ساختمان رو تمام کنند و ساختمان رو آماده تحویل کنند.
روز دوشنبه که صاحب ساختمان برای تحویل خونه میاد با جسد حلق آویز شده مهندس پیمانکار مواجه میشه...
حالا نکته جالبش می دونی واسه من چی بود؟ این ساختمان فقط نصب پریز برق و نظافتش مونده بود! به دوستان ژاپنی به تعجب میگفتم این چه آدمی بود، خب چرا خودکشی کرده برای همچین موضوع کوچکی. این دیگه خودکشی نداره که. آنها با دهان باز نگاه میکردند و میگفتند خودکشی نداره؟ این آدم آینده شغلیاش به پایان رسیده بود. دو بار زیر قولش زده بود و دیگه کسی بهش کار نمی داد."
به نظر من یکی از ویژگیها و مشکلات سازمان ها در کشور ما،عدم احساس تعلق و وفاداری (تعهد سازمانی) مدیران و کارکنان به سازمانیه که در اون کار میکنن .
در زبان ژاپنی کلمه ای وجود داره با عنوان کاروشی. ترجمه کاروشی به زبون ما میشه مرگ از شدت کار زیاد. تو ژاپن طرف اینقدر کار می کنه که می میره. باورتون میشه؟ حالا این مهندس پیمانکار ،کار نکرده که بمیره یعنی کارشو نتونسته تموم کنه مجبور شده خودش خودشو بکشه.
داستان جالبی بود.
داستان جالب بود ولی ظاهرا زودتر به دسته من رسیده بود
ممنون سهراب جان ولی وقتی توی کشور ما این مقوله کاربرد نداره بهتره خیلی روش تمرکز نکنی.
فقط بخونیم و عبرت بگیرم که چقدر کارکنان ژاپنی نسبت به کارشون تعصب دارن
فقط یک کمی با ایران فرق میکنه...
البته اونا عقب ترن ...