چکیده
این مقاله به صورت خلاصه موضوع مدیریت منابع انسانی را
معرفی میکند و به برخی از تعاریف و همچنین برخی مفاهیم مربوط شامل تاریخچه،
فلسفه، اهداف، وظایف، رویکرد و فعالیتها اشاره میکند.
امیدوارم بتونیم با هم یه کمی این تعاریف را به چالش بکشیم.
به هر حال فکر می کنم وقتش شده که کمی در مورد این مباحث تخصصی هم بحث کنیم خدایی ناکرده ما یه چند سالی است که مدیریت می خونیم و یه مدتی هم می شه که نگاهی به مدیریت منابع انسانی داریم و دیگه باید بتونیم یه نظری و یه نگاه علمی تر و دقیق تری از اونهایی که با مانبودن داشته باشیم درست می گم دوستان؟
این مباحث همون تعاریفی هستند که توی کتاب م م ا دکتر سعادت بیان شدن فقط دوست دارم اینجا در مورد دیدگاه ها و شناختمون و برداشت خوب و بد خودمون ازشون بیشتر بگیم.
متشکرم
راستی یک مقاله ی خیلی خوب هم هست که قبلا استاد سفارش ان را به بچه های بازاریابی کرده بودند خیلی خوب می شه اگر شما هم بخونید.
۱- مقدمه
مدیریت امور کارکنان حوزهای است که به اندازه کل حوزه
مدیریت قدمت دارد اما به طور طبیعی دستخوش تغییر و تکامل شده است. نقطه عطف این
تغییر و تکامل جایی است که به جای مدیریت کارکنان۱ ، مدیریت منابع انسانی۲ مطرح میشود. مدیریت منابع انسانی علاوه بر دارا بودن مبانی و
مفاهیم مدیریت کارکنان، رویکردهای کلیتر و جدیدتری را در مدیریت نیروی انسانی در
نظر میگیرد.
۲- تعریف
مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها، اقدامات و سیستمهایی
است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهند (نو و دیگران 2000، 4).
مدیریت منابع انسانی عبارتست از رویکردی استراتژیک به
جذب، توسعه، مدیریت، ایجاد انگیزش و دستیابی به تعهد منابع کلیدی سازمان؛ یعنی
افرادی که در آن یا برای آن کار میکنند (آرمسترانگ 1993، 33-34).
مدیریت منابع انسانی فرایندی شامل چهار وظیفه جذب،
توسعه، ایجاد انگیزش و نگهداشت منابع انسانی است (دی سنزو و رابینز 1988، 4).
مدیریت منابع انسانی یعنی مدیریت کارکنان سازمان
(اسکارپلو و لدوینکا 1988، 4).
مقصود از مدیریت منابع انسانی سیاستها و اقدامات مورد
نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که با جنبههایی از فعالیت کارکنان
بستگی دارد، به ویژه برای کارمندیابی، آموزش دادن به کارکنان، ارزیابی عملکرد،
دادن پاداش و ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان سازمان. برای مثال این
سیاستها و اقدامات دربرگیرنده موارد زیر میشود:
-تجزیه و تحلیل شغل (تعیین ماهیت شغل هر یک از کارکنان)
برنامهریزی منابع انسانی و کارمندیابی>گزینش داوطلبان واجد شرایط توجیه و آموزش دادن به کارکنان تازه
استخدام مدیریت حقوق و دستمزد (چگونگی جبران خدمت کارکنان) ">ایجاد انگیزه و مزایا
ارزیابی عملکردبرقراری ارتباط با کارکنان (مصاحبه، مشاوره و اجرای مقررات انضباطی)
توسعه نیروی انسانی و آموزش
متعهد نمودن کارکنان به سازمان (دسلر 1381، 2)
۳- مدیریت منابع انسانی و مدیریت کارکنان
برای دهها سال، اجرای وظایف انتخاب، آموزش و جبران خدمت
کارکنان وظایف اصلی حوزهای به نام مدیریت کارکنان بود. این وظایف بدون توجه به
اینکه چگونه به یکدیگر مرتبط هستند انجام میشدند. اما اکنون حوزهای به نام
مدیریت منابع انسانی مطرح شده است.
مدیریت منابع انسانی آنطور که در حال حاضر درک میشود،
به جای رد یا حذف، تعمیمی از نیازمندهای سنتی اداره اثربخش کارکنان است. در این
حوزه درک مناسبی از رفتار بشری و مهارت استفاده از این درک و بینش نیاز است. همچنین داشتن
دانش و درک از وظایف مختلف کارکنان و آگاهی از شرایط محیطی ضروری است (شرمان،
بوهلندر و چرودن 1988، 4).
۴- مدیریت منابع انسانی در دهه 1980 ظهور کرد و توسط طرفداران آن به عنوان فصل جدیدی در مدیریت نیروی انسانی تکامل یافت. اکنون این توافق وجود دارد که مدیریت منابع انسانی جایگزین مدیریت کارکنان نمیشود بلکه به فرایندهای مدیریت کارکنان از منظر متفاوتی مینگرد. همچنین فلسفههای اصلی آن تا حد قابل ملاحظهای متفاوت از مفاهیم سنتی مدیریت کارکنان است. با این همه برخی از رویکردهای خاص مدیریت کارکنان و روابط کارکنان میتوانند تحت عنوان رویکردهای مدیریت منابع انسانی توصیف شوند زیرا در راستای فلسفه اساسی مدیریت منابع انسانی هستند.
۵- مدیریت منابع انسانی رویکردی جامع به
مدیریت استراتژیک منابع کلیدی سازمان یعنی منابع انسانی است. مدیریت منابع انسانی
نه تنها رویکردی از روی سودآوری به مدیریت کارکنان است بلکه رویکردی ویژه به روابط
کارکنان با تأکید بر تعهد و دو طرفه بودن ارتباط دارد :
رویکردسخت: به کارکنان مانند دیگر منابع نگاه میشود که
باید معادله ورودی- خروجی برقرار شود و به صورت کارآمد اداره شوند.
رویکرد نرم: بیشتر به این حقیقت توجه میکند که نمیتوان
با کارکنان مانند دیگر منابع رفتار کرد زیرا برخلاف دیگر منابع، منابع انسانی فکر
کرده و عکسالعمل نشان میدهند. در این رویکرد بر استراتژیهایی برای دستیابی به
تعهد از طریق آگاه ساختن کارکنان از مأموریت، ارزشها، برنامههای سازمان و شرایط
محیطی، مشارکت کارکنان در تصمیمگیری در مورد چگونگی انجام امور و گروهبندی
کارکنان در تیمهای کاری بدون نظارت رسمی تأکید بیشتری میشود.
در واقع رویکرد سخت بر فرایند مدیریت امور کارکنان تمرکز میکند در حالی که رویکرد نرم بر طرز تلقی کارکنان و چگونگی رفتار با آنان تأکید میکند. رویکرد سخت سیستمها، رویهها و دستورالعملها و چگونگی انجام فرایندها را مورد بررسی قرار میدهد. رویکرد نرم عوامل انسانی و رفتاری را در نظر میگیرد.
۶- اهداف مدیریت
منابع انسانی
اهداف اساسی مدیریت منابع انسانی حصول نتایج مطلوب از
تلاشهای جمعی کارکنان سازمان است که میتوان به صورت زیر آن را بیان نمود:
· تأمین نیروی انسانی با حداقل هزینه
· پرورش و توسعه استعدادها و مهارتهای افراد
· حفظ و نگهداری نیروهای لایق و ایجاد روابط مطلوب بین
آنان
· تأمین احتیاجات مادی و معنوی و جلب رضایت پرسنل بطوری
که همسویی لازم بین اهداف شخصی آنها، و هدفهای سازمان ایجاد گردد.
سلام دوست گلم
مطالب خیلی خوبی رو در مورد تعاریف واهداف مدیریت منابع انسانی از بزرگان بیان کردی ،راستش من خودم رو در حدی نمیبینم که بتونم مطالب این بزرگواران را به چالش بکشم یا اینکه نقض کنم ،البته اگه کسی بتونه این کار رو درست انجام بده باید بهش تبریک بگیم چون اون خودش میشه نظریه پرداز(به عقیده ی من) و این باعث پیشرفتش میشه.
به نظر من نیازی نیست که این تعاریف رو به چالش بکشیم ،چون من فکر میکنم این مطالب درست و حسابی هستند که بیس قرار گرفتن بلکه اون چیزی رو که باید به چالش بکشیم اینه که ببینیم در سازمان های ما به چه میزان از این تعاریف و اهداف به درستی استفاده میکنند وچه تعداد از سازمان های ما واحدی به نام واحد مدیریت منابع انسانی دارن که بتونه منابع انسانی ،کارکنان و سیاتها ی مرتبط با روابط کارکنان و...رو نظارت کنند.
من تویه یکی از پستهام مطلبی رو با عنوان(لطفا رنگی نشوید) گذاشتم و در آن نظرات خودم رو هم بیان کردم فکر میکنم با این مطلب مرتبط باشه .
باتشکر
قربون تو با اون عنوان نوشتنت


خوب جان من, من از کجا بفهمم که این مطلب اینقدر خوب و بدرد بخوره تو نوشته بودی رنگی نشید من هم نزدیک نشدم که رنگی نشم دیگه
می خونم نظرم را همونجا می دم فعلا سوادم کمه باید برم یه کم درس بخونم.
تابعد...
راستی مرسی که نظر دادی حسابی طوفان فکری راه افتاد