این یک داستان حقیقی است


در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.



بیشتر ضرری که متحمل می شویم به خاطر فرصت هایی است که از دست می دهیم.رابرت کیوساکی




این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهای‌شان به سمت مترو هجوم آورده بودند.


سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.

یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.

چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگاهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،

کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.

در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.

هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد.

جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.

 نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن‌پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت ‌های مردم بود.

نتیجه: آیا ما در شزایط معمولی وساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟

یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،
اگر ما لحظه‌ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون، است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟

.

.

.

.

.

.

به نظرم این تحقیق می تونه بسنجه چند درصد ادم ها زندگی می کنند و چقدر؟

می تونه بسنجه چند تا ادم زنده واقعی تو دنیا وجود دارند که جز در گذشته (انهایی که غرق در مشکلات و دیگرانند)و یا در اینده(انهایی که نگرانند و می ترسند), بلکه در حال زندگی می کنند.ادم هر زندگی و کار و برنامه ای که می خواد داشته باشه تا وقتی در حال نباشه و به انچه در کنارش می گذره بی توجه باشه و انها را نبینه, با کسانی که در گذشته بودند(مردگان)و کسانی که در اینده خواهند بود و حالا وجود ندارند برابری می کنه و نمی تونه زندگی اش را با درس گرفتن از گذشته و امید به اینده بسازه چون چیزی از زمان و زندگی حال نسیبش نشده.

این ماجرا من را به یاد فیلم جنگجوی درون انداخت توی این فیلم قهرمان داستان با تکنیک های با شکوهی زندگی در حال و ارزش و اهمیت ان را به من یاد داد.کتاب هدیه اسپنسر جانسون هم به همین هدف نوشته شده.

پس به همه ی لحظات و پدیده ای اطرافتون همین حالا توجه کنید فقط برای خاطر همین لحظه ...

شما کجا هستید؟!

منتظر نظراتون هستم

پاینده باشین

ریحانه



نظرات 6 + ارسال نظر
میلاو چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 10:41

شازده کوچولو وقتی به سیاره هشتم رسید با تعجب به دور و اطراف نگاه کردهمه جا خیلی شلوغ بودبا تعجب از یکی از ادمها پرسید:چرا این همه ادم بیکار اینجا ایستاده اند.اون گفت منتظرندتا کسی را که انجاست ببینند و لحظه ای با او حرف بزنند.شازده کوچولو پرسید ؟چرا؟مرد به سرعت از او دور شد شازده کوچولو بدون اینکه پاسخ سوالش رو بگیره به سمت اون مرد رفت مودب سلام کرد مرد پاسخش رو داد و گفت تو اول بگو.شازده کوچولو متعجب پرسید چی بگم؟.مرد گفت هرچیزی که به خاطرش اینجا اومد شازده کوچولو خندیدو گفت :آها.خوب...راستش من دنبال راهی برای...راهی برای...نه اصلا ولش کن. وسکوت کرد و گفت مردم چرا پیش شما میان ؟مرد خندید و گفت:برای اینکه بگویند و بشنوند.شازده کوچولو پرسید چه چیزی رو؟مرد گفت ندیده ها و نشنیده هارو و باز خندید شازده کوچولو پرسید مگه خودشون نمیتونن این کار رو بکنن؟مرد خندید سپس آهی کشید و گفت:این روزها همه به یاد اوری نیاز دارندمن به اونها یاد اوری میکنم.شازده کوچولو پرسید چه چیزی رومرد گفت :آنچه دارند و آنچه میتوانند داشته باشند
سلام خانم صباغ عزیز
و واقعا همینطوره بیشتر افراد فراموش کردن که چیزهایی دارن و باید از اونها استفاده کنند واقعا این ادم بزرگا عجیبن
ممنون بابت این پست زیباتون نتیجه گیری گیرایی داشتید.قابل تامل بود.
موفق باشید

ندا منصوریان چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 17:25

سلام ریحانه جون
راستش من چند وقته که نمی دونم روزام چطور می گذره بیشتر در آینده زندگی می کنم و زمان حال و از دست میدم ٬انقدر برای فردا برنامه دارم که احساس می کنم وقت کم دارم متنتو چند بار خوندم خیلی بهم کمک کرد شاید من امروز دارم لحظات خوبی رو از دست میدم که فردا برای بدست آوردنشون باید هزینه ی زیادیو بپردازم.
خیلی ازت ممنونم
فردا یک رازست نگرانش نباش٬ دیروز یک خاطره بودحسرتش را نخور٬ واما امروز یک هدیه است قدرش را بدان.

نیما چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 22:39

تشکر
بله هر کاری جایی ...

زهرا جمعه 13 خرداد 1390 ساعت 01:02

سلام ریحانه جون
من تا چند وقت پیش خیلی به آینده فکر میکردم اینقدر که در بعضی مواقع به دلیل فکرهای نا جور نا امید می شدم ولی کم کم با کمی مطالعه فهمیدم که آینده واقعا قابل پیش بینی نیست و باید با تلاش و لذت بردن از حال آیندمو بسازم. از مطلبتم واقعا ممنون

مرجان سالاری جمعه 13 خرداد 1390 ساعت 21:59

سلام ریحانه ی عزیزم
مطلب خیلی جالبی رو نوشتی وهمچنین در انتها نیز نتیجه گیری خوبی کردی.ولی برداشت من از این موضوع اینه که خیلی از انسانها خودشون رو اینقدر درگیر یک موضوع میکنند که اگر در همان زمان اتفاقی براشون پیش بیاد دیگه خودشون رو درگیر مواجه شدن با اون اتفاق نمیکنند ،به نظر من شاید اون موضوع جدید فرصتی برای شخص باشه که بتونه بهتر کارشو انجام بده یا حتی مشکلی برای شخص به وجود بیاره که در صورت گذشتن از کنار مشکل و توجه نکردن به اون فرد از اهدافش عقب بمونه،و این ویژگی افرادی است که جزیی نگرند و اگر این چنین افراد کمی حوزه ی دیدشون رو وسیع تر کنند بهتر و راحت تر به اهدافشون میرسند.
ممنون از مطلب قشنگت

شهرزاد قصه گو سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 23:38

سلام ممنون خیلی قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد